مقالات روانشناسی افسردگی در ویکی روان

خمودگی و افسردگی

هر چند پاسخ معمولی آدمی‌ به ناکامی، پرخاشگری فعال است با این حال رفتار وارونه آن یعنی کناره‌گیری و خمودگی نیز رواج دارد. وقتی شرایط تنش‌ زا استمرار پیدا کند و شخص توفیقی در حل و فصل آن نداشته باشد، ممکن است خمودگی عمیق شده و به صورت افسردگیو خمودگی درآید.

خمودگی و افسردگی نتیجه چیست؟

با سایت روانشناسیویکی روان همراه باشید.

نظریه درماندگی آموخته شده از سلیگمن، ۱۹۷۵ نشان می‌دهد که ممکن است رویدادهای آزاردهنده مهار نشدنی منجر به افسردگی شود.

رشته آزمایش‌هایی نشان داد که سگ در قفس دوسره (دستگاهی که دو بخش آن را مانعی از هم جدا می‌کند) به سرعت یاد می‌گیرد برای فرار از ضربه برقی خفیفی که از طریق تور سیمی ‌کف قفس به پاهایش وارد می‌شود به بخشی دیگر آن بپرد.

اگر چند ثانیه پیش از وصل شدن جریان برق به توری کف قفس، چراغی روشن شود سگ یاد می‌گیرد که با دیدن این نشانه به بخش بی‌خطر قفس بپرد و گرفتار ضربه برقی نشود.

اما اگر قبلا سگ در موقعیتی قرار گرفته باشد که نتوانسته از ضربه‌ها اجتناب کند یا بگریزد، یعنی هیچ کوششی از جانب سگ موجب پایان گرفتن ضربه‌ها نشده باشد، در آن صورت بعدها وقتی سگ در شرایط گریز پذیر هم قرار بگیرد، فراگیری پاسخ‌های گریز برایش بسیار دشوار می‌نماید یعنی هرچند پرش ساده‌ایی به بخش دیگر قفس او را از عذاب می‌رهاند با این حال در جای خودش می‌نشیند و ضربه‌ها را تحمل می‌کند.

بعضی از سگ‌ ها حتی اگر آزمایشگر آنها را از روی مانع بگذراند تا متوجه راه و روش نجات بشوند نیز این رفتار را دیگر یاد نمی‌گیرند.

آزمایشگران به این نتیجه رسیدند که این قبیل سگ‌ها بر اثر تجربه قبلی یاد گرفته بودند که در این موقعیت تازه نیز دست از کوشش و تلاش بردارند. غلبه حیوان بر این گونه درماندگی آموخته شده دشوار می‌نمود.

خمودگی

نه در همه آدمیان بلکه بعضی از آنان در پاسخ به رویدادهای مهارنشدنی و غیر قابل کنترل، درماندگی آموخته شده به صورت خمودگی، کناره‌ گیری و رخوت ایجاد می‌شود.

در پرتو این واقعیت که درمانده شدن آدمیان در پی رویدادهای مهار نشدنی همه‌گیر و فراگیر نیست بلکه چالش و تلاش ناشی از این قبیل رویدادها را بعضی مردم حتی استقبال هم می‌کنند، در نظریه اولیه درماندگی آموخته شده تغییراتی باید وارد می‌شد.

در عین حال برای درک علت وا دادن بعضی مردم به رویدادهای دشوار و پذیرفتن و گردن نهادن بر آنها هنوز نظریه اولیه درماندگی آموخته شده کارساز است.

 برای نمونه این نظریه درتبیین عصیان نکردن زندانیان اردوگاه‌های نازی به این صورت به کار رفته است که، زندانیان متقاعد شده بودند که هیچ کاری از دست‌ شان برنمی‌آید و به همین جهت دست به فرار نمی‌زدند.

زنان تحت ستم شوهر نیز کمتر تلاش می‌کنند از وضع موجود بگریزند. این قبیل زنان می‌گویند از ترس پاسخ احتمالی شوهر یعنی رها کردن خانه و زندگی، یا از جهت نداشتن منابع اقتصادی برای تأمین خود و فرزندان‌شان احساس درماندگی می‌کنند.

فاطمه صبوری پور

سی ساله ليسانس روانشناسی عمومی فوق ليسانس روان شناسی تربيتی دانشجوی دكتری روانشناسی تربیتی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا