پذیرش غیر مشروط ، کلید موفقیت زندگی
آلبرت آلیس، روانشناس شناختی معروف و صاحب پر کاربرد ترین و بهترین روش روان درمانی در جهان بیان می کند که انسان برای رسیدن به سازگاری و آرامش باید سه مرحله ی ذهنی را با موفقیت پشت سر بگذارد. مسئله ی مهم اینست که این سه مرحله ی مهم دارای اولویت هستند و انسان هرگز نمی تواند بدون درک مرحله ی مقدماتی، مرحله ی جدید را تجربه کند. در ادامه بیشتر به بررسی موضوع پذیرش غیر مشروط برای کسب موفقیت در زندگی میپردازیم.
فهرست موضوعات بررسی شده
پذیرش غیر مشروط چیست؟
با سایت روانشناسی ویکی روان همراه شوید.
پذیرش غیر مشروط ، کلید موفقیت زندگی
مرحله ی اول پذیرش غیر مشروط خود است.
یعنی اینکه انسان خودش را بدون در نظر گرفتن شرایط محیطی، به عنوان یک انسان ارزشمند در نظر بگیرد.
اکثر انسانها ارزشمندی خودشان را به خاطر شرایط اجتماعی و یا محیطی زیر سوال می برند.
به عنوان مثال این شرط را برای ذهن خودشان می گذارند که اگر دیگران من را تایید کنند، من انسان با ارزشی خواهم بود.
بنابراین در شرایطی که مورد تایید دیگران قرار نمی گیرند، آشفته می شوند و برای کسب تایید دیگران و در واقع کسب خود ارزشمندی مشروط به آن، دست به هر کاری می زنند.
این مسئله بسیار حایز اهمیت است که اساس و بنیان شخصیت هر انسانی میزان خود ارزشمندی او است
تمامی جنبه های دیگر شخصیتی مانند مسئولیت پذیری، اعتماد به نفس و خود کارآمدی بر اساس عزت نفس و یا همان خود ارزشمندی شکل می گیرد.
یکی دیگر از علل عدم وجود پذیرش غیر مشروط در انسانها، مطلق گرایی و کمال گرایی است.
انسان ممکن الخطا است نه جایز الخطا
انسانهایی که می خواهند همیشه انسان کامل باشند و اعتقاد دارند معصومانه رفتار می کنند و هیچ اشتباهی در افکار، احساس و رفتارشان وجود ندارد، هیچگاه به خود پذیری واقعی و آرامش نمی رسند.
واقعیت اینجاست که انسان موجودی ممکن الخطا است. جایز الخطا نیست؛ چون اگر بگوییم مجاز است که خطا بکند، دیگر هیچ اصل و قانونی پابرجا نمی ماند
اما انسان ممکن الخطاست. یعنی امکان دارد در عوامل سه گانه ی شخصیت خود (افکار، احساس و رفتار) اشتباه کند.
همچنین انسان موجودی است متشکل از صفات خوب و غیر خوب.
بنابراین باید او را همانگونه که هست با تمام نقاط قوت و ضعف پذیرفت. این راه آرامش و سعادت بشریت است.
اگر کسی توانست خودش را بدون وجود هیچ قید و شرطی بپذیرد، آنگاه به خود شکوفایی می رسد و می تواند به مرحله ی بعدی سازگاری و آرامش صعود کند.
پذیرش بدون قید و شرط دیگران
مرحله ی دوم در پذیرش غیر مشروط ، پذیرش بدون قید و شرط دیگران است.
یعنی اینکه انسان همانگونه که خودش را با وجود تمام نقاط قوت و ضعف و صفات مثبت و غیر مثبت می پذیرد، بتواند دیگران را نیز همانگونه که هستند بپذیرد.
عده ای از مراجعان در اینجا می گویند ما دلیلی نمی بینیم که بخواهیم این سازگاری را درک کنیم.
بنده همیشه در پاسخ به آنها می گویم که من هم دلیلی نمی بینم که شما آرامش داشته باشید.
زندگی انسان حاصل تفکرات و دیدگاههای او است.
اگر نخواهیم آنها را مدیریت کنیم، باید یقین بدانیم که آنها ما را مدیریت خواهند کرد.
این مدیر چیزی نخواهد بود بجز ذهن انسان که حاصل محیط و سیستم بدنی ماست.
بنابراین مدیریت ذهن بر انسان می تواند دنیا را به ورطه ی نابودی بکشاند؛ همانگونه که می کشاند.
اما انسانهای سالم و موفق ذهن خود را مدیریت می کنند و از این ابزار ارزنده جهت رسیدن به اهداف خود استفاده می کنند.
بنابر عقیده ی بنده انسانها دو دسته اند:
- یا ارباب ذهن خود هستند
- یا برده ی آن
و اینست تفاوت انسانهای زندگی ساز و انسانهای زندگی سوز.
آنگاه که انسان بتواند والدین، خانواده، همسر، فرزندان، دوستان و تمام انسانها را همانگونه که هستند بپذیرد.
آنگاه به سومین مرحله سازگاری و آرامش یعنی پذیرش غیر مشروط زندگی دست می یابد.
او می تواند زندگی را با تمام سختی ها و خوشی ها بپذیرد.
آن روزی که اوضاع بر وفق مراد او است خوشحال است و آن روز که زندگی بر خلاف چرخ آرزوهایش می چرخد ناراحت نیست.
همواره در آرامش محض زندگی می کند و این جنبه ایست از بهشتی که خداوند به انسانهای درستکار وعده داده است.
حضرت علی در این باره می فرمایند:
دنیا دو روز است. یک روز برای تو و روزی بر علیه تو
آن روز که با تو بود به خودت مغرور نشو و روزی که بخت با تو یار نبود ناامید.
پذیرش بی قید و شرط خود و دیگران و دنیا که آلبرت الیس ازآن شدیدا طرفداری می کند مردم از آن اطلاعی ندارند متاسفانه. ای کاش در مدارس آموزش داده میشد…
از این متن شما بسیار تشکر می کنم اما می خوام بپرسم آیا دین اسلام و خصوصا مذهب تشیع ، با پذیرش بی قید و شرط انسانها سر جنگ نداره؟ به ما یاد دادند که قبل از آب خوردن سه مرتبه شخصیت شمر و یزید رو لعنت بفرستیم! آیا این آشکارا پذیرش مشروط نیست؟ آیا بد قلمداد کردن انسانها و لعنت فرستادن بر اشخاص به خاطر کارهای ضد ارزشی شان همان پذیرش مشروط نیست؟ آیا در اسلام از این جور ارزیابی اشخاص (به جای ارزیابی اعمال و افکار و احساساتشان) فراوان نیست؟ ارزیابی های مطلق مثبت(محمد علی و…) و منفی(ابن ملجم و شمر و… ؟)
احتمالا با این وصف شما ما باید قاتل پدرمون را هم دوست داشته باشیم و بدون قید و شرط هر جانی و ستمگری را بپذیریم. در نتیجه در جامعه رفتار جنایتکارانه را تقویت کردیم. این برداشت شما ناشی از قاطی کردن مباحث و حوزههای رفتاری انسانهاست. پذیرش بدون قید و شرط مربوط به مسائل بین فردی خصوصا در نهاد خانواده یا رابطه بین مشاور و مراجع است. حوزههایی که دنبال نقش تربیتی و اصلاحی هستیم. نه حوزههای کلان و گسترده اجتماعی و سیاسی. موقعی که شما جنایتکاری را لعن و رد میکنی داری به جامعه خدمت میکنی. در لعن جانیانی مثل شمر هم در زیارت عاشورا بعد از لعنشان دلیل آن که همان ظلم و ستم آنهاست گفته میشود یعنی تنفر بخاطر رفتارها و ظلم های آنهاست.
این مقاله بسیار ساده یک راز بسیار بزرگ است
که هرکسی نمیتواند بفهمد