هیجان چیست و چه کاربردهایی دارد؟
هیجان بخشی بزرگ از زندگی روزمره ماست اما چه تعریفی دارد و اهمیت آن چیست؟ یک روز کامل خود را مرور کنید. قطعاً در طی یک روز با اتفاقات منفی و مثبت زیادی روبرو شدهاید. مثلاً در حالی که در صف عابر بانک منتظر ایستادهاید تا نوبتتان شود، فردی بدون صف قصد دارد کارش را انجام دهد و یا هنگامی که شب از سرکار به منزلتان برمیگردید و با صحنه سورپرایز تولد توسط همسرتان مواجه میشوید.
در این لحظات چه حالی پیدا میکنید؟ در دو موقعیت گفته شده شما در حال تجربه کردن هیجان هستید؛ هیجان خشم و هیجان شادی.
فهرست موضوعات بررسی شده
تعریف هیجان چیست؟
با مطالب روانشناسی ویکی روان همراه باشید.
اول از هر چیزی لازم است که بدانیم هیجان چیست .
هیجان به احساسها و واکنشهای عاطفی اشاره دارد که قابل مشاهده هستند و ۴ بعد را دربر میگیرد که شامل بعد انگیختگی برن، احساسی، حالت اجتماعی و هدفمندی است
به عنوان مثال در یک موقعیت ترس آور وقتی فرد هیجان ترس را تجربه میکند، تجربه این هیجان، خود را در قالب نشانههای متعددی در بدن همچون افزایش ضربان قلب، انقباض ماهیچهها، تعریق بیش از حد و غیره نشان میدهد که این پاسخهای بدنی به صورت غیرارادی و ناخودآگاه اتفاق میافتد.
از دید روانشناسی این هیجان و آثار فیزیولوژیکی مربوط به آن در جلوههای صورتی فرد پیدا میشود (صورت بهت زده، چشمان گرد شده) و در نهایت تجربه ترس به علت حالت انگیزشی هیجان فرد را وادار به فرار کردن که یک رفتار هدفمند است، وادار میکند.
هیجان با احساس متفاوت است
ما در خیلی از مواقع واژه هیجان و احساس را به جای هم استفاده میکنیم. شاید این موضوع خیلی جاها مشکلی را ایجاد نکند ولی بدانید که هیجان با احساس متفاوت است. در واقع ما هیجانها را از طریق احساس کردن درک میکنیم و همانطور که پیشتر گفته شد احساس را یکی از ابعاد هیجان میدانیم.
انواع هیجان کدامند؟
تعداد هیجانهای که هر فرد در زندگیاش تجربه میکند بیشمار است اما روانشناسان هیجانها را به دو دسته تقسیم میکنند:
- هیجانها اولیه
- هیجانها ثانویه
هیجانها اولیه
این نوع هیجانها که در واکنشهای آنی ما به حوادث بوجود میآید، فطری هستند یعنی آموخته نمیشوند و در تمام افراد از شرایط یکسانی بوجود میآید.
به طور مثال مرگ عزیزان مان صرف نظر از سن، فرهنگ و غیره همه را غمگین میکند. نظر روانشناسان در مورد تعداد هیجانها اولیه متغیر است ولی اکثر آنان در ۵ هیجان اصلی ترس، خشم، غم، نفرت و شادی اتفاق نظر دارند.
هیجانها ثانویه
این هیجانها واکنشهای هیجانی به هیجانها اولیه محسوب میشوند و در واقع ترکیبی از هیجانها اولیه هستند. به طور مثال حسادت، یک هیجان ثانویه است که از ترکیب چند هیجان اولیه ناشی میشود.
ممکن است حس حسادت ناشی از خشم ما نسیت به یک موضوعی باشد و یا ناشی از ترس از دست دادن و یا ترکیبی از اینها باشد.
انواع هیجانهای اولیه خود را بشناسید
ترس
ترس واکنشی هیجانی است و از تعبیر انسان که موقعیت، خطرناک و تهدیدی برای سلامتی اوست، ناشی میشود. رایجترین موقعیتهای ترسآور مربوط میشود به پیش بینی صدمه جسمانی یا روانی، آسیبپذیری در برابر خطر، یا انتظار فرد از اینکه توانایی مقابله کردن را با موقعیتهای قریب الوقوع ندارد. هیجان انواع ترس، انگیزه و رفتار دفاع را فرد ایجاد میکند.
خشم
خشم که پرشورترین هیجان است، اساس آن بر این عقیده است که “اوضاع آنگونه که باید باشد، نیست”. انواع خشم نه تنها پرشورترین هیجان بلکه خطرناکترین هیجان نیز هست به طوری که هدف آن نابود کردن موانع موجود در محیط است.
تقریباً نیمی از رویدادهای خشم، فریاد کشیدن یا جیغ کشیدن را شامل میشود.
نفرت
هیجان نفرت اشاره دارد به خلاص شدن از شر چیزی آلوده، و ناخوشایند. در بزرگسالی نفرت برای ما از برخورد با هر چیزی که معتقدیم به طریقی آلوده و نادرست است، ایجاد میشود.
مثل آلودگیهای بدن (بهداشت نامناسب، لخته خون)، آلودگیهای میان فردی (تماس بدنی با افراد نامطبوب) و آلودگیهای اخلاقی (سوءاستفادههای جنسی ، خیانت).
غم
هیجان غم منفیترین و آزارندهترین هیجان است. غم اصولاً از تجربیات جدایی یا شکست ناشی میشود. جدا شدن از عزیزی از طریق مرگ، طلاق، شرایط (مسافرت)، جدا شدن از مکان (وطن)، و شغل یا مقام دلخواه، شکست در امتحان و یا شکست در یک مسابقه میتواند ما را غمگین کند.
چون غم بسیار ناخوشایند احساس میشود، فرد را با انگیزه میکند تا قبل از وقوع دوباره آن هر کار لازم برای کاهش دادن شرایط غم انگیز انجام دهد. ورزشکار بعد از شکست در مسابقه، تمرین میکند تا اعتماد به نفس خود را برگزداند و از وقوع دوباره شکست مشابه جلوگیری کند.
شادی
رویدادهای شادی آور، هیجان شادی را به دنبال دارد مانند موفقیت در شغل، پیشرفت، دریافت خبری خوشحال کننده، تجربه کردن احساسهای لذت و غیره.
تأثیر شادی بر ما نیز برخلاف تأثیر غم است. وقتی غمگین هستیم، احساس بیحالی و کنارهگیری میکنیم؛ وقتی شادی، احساس علاقه و معاشرتی بودن داریم. شادی دو وظیفه مهم به ععهده دارد: اول اینکه آرامش بخش است و دوم اینکه به ما کمک میکند برای انجام فعالیتهای اجتماعی اشتیاق داشته باشیم.
هیجانها چه فایدهای دارند؟
در حالی که افراد دلهره و نگرانی ذاتی در غم، خشم، یا حسادت را احساس میکنند به طرز قابل توجهی سؤالهای زیر را از خودشان میپرسند: «هیجانها چه هدفی دارند- فایده آنها چیست؟».
معمولاً وقتی افراد هیجانهای ناخوشایند را احساس میکنند، دوست دارند که هیجانهای آنها برطرف شود غمگین شود؟. اما تجربه تک تک هیجانها فایدههایی دارد؛ یکی از این وظایف، آماده کردن ما برای پاسخ خودکار، بسیار سریع، و از لحاظ تاریخی موفقیت آمیز به تکالیف اساسی زندگی است.
و وظیفه دیگر هیجان، مربوط به وظیفه اجتماعی است که باعث میشود هیجانها احساسات ما را به دیگران منتقل میکنند، بر نحوهای که دیگران با ما تعامل میکنند تأثیر میگذارند، به تعامل اجتماعی کمک میکنند و روابط را ایجاد، حفظ و قطع میکنند.
اهمیت ابراز هیجانها
همه شما این صحنه برایتان آشناست که کودکی در حال آمپول زدن و گریستن است و صدای پدر یا مادرش را میشنوی که مدام به کودک میگوید که آمپول که درد نداره، گریه کردن نداره، تو باید قوی باشی.
در حالیکه آن کودک واقعن درد آمپول را حس کرده و هیجان ترس و غم را تجربه کرده و دوست دارد آن را بروز دهد و یا حتی خیلی از مواقع والدین هیجان معکوس را به کودک تزریق میکنند؛ کودکی به زمین خورده و پایش زخمی و به علت تجربه درد شروع به گریه میکند.
در همان لحظه یکی از والدین شروع میکند به گفتن این جمله که “نه، نه دخترم گریه نمیکنه که داره میخنده، این اشکا الکیه!”.
همه ما این جملات برایمان آشنا است؛ درد نداره که، گریه نداره که، انقدر بلند خندیدن درست نیستا، چرا داری داد میزنی الان مگه وقت داد زدنه، حالا تحمل کن، پسر که گریه نمیکنه، دختر که بلند نباید بخنده و از این قبیل جملات.
غافل از اینکه خبر نداریم نشان ندادن به موقع هیجان و سرکوب آن میتواند مسبب خیلی از مشکلات و اختلالات شود و همچنین به دنبال آن یاد نمیگیریم چگونه هیجانها شدید خود را چه وقت و چگونه کنترل کنیم
وقتی فردی در حال تجربه هیجان غم است و سعی در سرکوب آن داشته باشد بعدها غم تلنبار شده تبدیل به افسردگی میشود.
وقتی فردی در حال تجربه کردن خشم است و آن را به درستی ابراز نکند، خشم تبدیل به پرخاشگری میشود. وقتی فردی ترسیده و هیجان ترسش را از روی خجالت انکار میکند بعدها دچار مشکلات اضطرابی میشود. پس با توجه به این صحبتها متوجه میشویم که وجود هیجانها و ابراز کردن درست و به موقع آن در سلامت روان افراد اهمیت دارد.
مطلب جالبی بود
ممنون دکتر
ممنون به خاطر مطلب علمی و جالبتون اگر امکانش هست منابعی که مرتبط هست رو معرفی کنید با سپاس فراوان
سلام به شما دوست عزیز.
مقالات و کتابهای متعددی در زمینه هیجان وجود دارد.
اگر رشته تحصیلیتان روانشناسی هست کتاب انگیزش و هیجان (مارشال ریو) رو مطالعه کنید که با مفاهیم اولیه هیجان آشنا بشید. و برای مطالعه بیشتر بهترین راه استفاده از «کتابخانه ملی» است چون به تمامی کتابها میتوتید دسترسی داشته باشید.
ممنون از توجهتون.
آریننژاد