در این مقاله قصد داریم در مورد روابط آسیب زای عشقی از نظر علم روانشناسی صحبت کنیم.
«رویا میگوید که حدود دو سال است با محمد آشنا شده است، در این مدت روابط آنها پر از فراز و نشیب و تنش بوده است. رویا میگوید که خوب میدانم محمد دیگر مرا دوست ندارد، در این مدت به من خیانت کرده است، حتی مچش را با یکی از دوستان خودم گرفتم؛ اما چهکار کنم؟ دوستش دارم و بدون او نمیتوانم زندگی کنم. هر شرایطی را برای با او بودن تحمل خواهم کرد.»
روابط احساسی مشکل ساز
با سایت روانشناسی ویکی روان همراه باشید.
چرا بعضی از افراد روابط عاطفی را که به شدت آسیب رسان و مشکلساز است ادامه میدهند؟ چرا هیچ تلاشی برای ترک این رابطه و باز یافتن استقلال و اعتماد به نفس خود نمیکنند؟ این موضوع را شاید بیشتر بتوان در روابط دوستی دختران و پسران مشاهده کرد. ف
ردی برای به دست آوردن طرف مقابل حاضر به پذیرش هر خفت و خواری میشود. در حالی که میتوان آن رابطه را خاتمه داد. معمولا توجیهی که از این افراد میشنویم این است که او را دوست دارم.
میدانم من را دوست ندارد، خیانت میکند، شرایط ازدواج را ندارد، خانوادهها با این ازدواج مخالف هستند و بسیاری مسائل دیگر، اما من این آدم را دوست دارم و تحت هیچ شرایطی او را ترک نخواهم کرد!
در این مطلب بیشتر بر روی دوستیهای پیش از ازدواج تمرکز شده است و لزوما مطالب آن برای زوجین قابل انطباق نخواهد بود.
انرژی روانی بیش از حد
اهمیت داشتن یک فرد یا یک موضوع رابطه مستقیم با میزان انرژی روانی دارد که در آن سرمایه گذاری میکنیم. هرچقدر که بیشتر برای یک فرد هزینه کنیم(انرژی روانی بیشتر) آن فرد از اهمیت بیشتری برای ما برخوردار خواهد شد.
مثال واضح آن، رابطه مادر و فرزند است. مادر در طول دوران بارداری، سختی زیادی را برای نگهداری از فرزندش متحمل میشود، این سختی باعث افزایش اهمیت آن فرزند میشود. هر چقدر دوران بارداری سختتر و دردناکتر باشد فرزند حاصل بیشتر مورد توجه مادر خواهد بود.
نکته بعدی این است که هرچه یک موضوع از ارزش و اهمیت بیشتری برخوردار باشد، احتمال پذیرش اشتباه انسان در آن مورد کاسته میشود.
هرچه موضوعی برای شما از اهمیت بیشتری برخوردار باشد، قبول کردن این که آن کار اشتباه بوده است و دل کندن از آن موضوع سختتر میشود.
فرض کنید همان دوستی که شما بیش از دو دوست دیگر برایش زحمت کشیدهاید و او را دوست داشتهاید. حال کاری را به ضرر شما انجام دهد.
شما احتمالا باور نخواهید کرد که او به شما پشت کرده است، در وهله اول آن کار را به عنوان یک اشتباه غیر عمد در نظر خواهید گرفت.
حتی زمانی که برای شما اثبات هم بشود که این دوست، در حال از پشت خنجر زدن است، باز هم ته دل شما دوست ندارد این امر را باور کند.
حال به موضوع روابط عاطفی و عاشقانه باز گردیم. در این میان معمولا یک چرخه ایجاد میشود. با ایجاد یک رابطه عاطفی، فرد انرژی روانی خود را بر روی معشوق سرمایه گذاری خواهد کرد.
این صرف انرژی باعث ایجاد علاقه میشود و این علاقه به نوبه خود باعث افزایش میزان انرژی روانی است که برای او هزینه میکنید. حال اگر این رابطه یک رابطه مشکل زا باشد، چه اتفاقی پیش خواهد آمد؟
فرد احساس میکند که دوست او (نامزد یا معشوق) دیگر به او توجه نمیکند (حتی با شخص ثالثی در ارتباط است). چون این دوستی و این احساس برای او اهمیت دارد، نمیتواند به راحتی از خیر آن گذشته و فرد خیانتکار را از زندگی خود بیرون کند.
در نتیجه شروع به صرف انرژی روانی بیشتر خواهد کرد، تا دوباره نظر دوست بیوفای خود را جلب کند. در این میان این فرد حاضر است هر کاری که از دستش بر میآید را برای جلب نظر طرف مقابل به کار ببندد.
این افزایش توجه به نوبه خود باعث افزایش اهمیت فرد مقابل میشود زیرا هم زمان بیشتری صرف او شده است (یک رابطه یک ماهه را به راحتی میتوان تمام کرد، اما یک رابطه ۵ ساله را خیر) و هم توجه و عشق و علاقه بیشتری هزینه شده است.
این افزایش اهمیت باعث میشود که فرد از پذیرش اشتباه خود سرباز بزند. در واقع دچار یک سیکل معیوب میشویم که هر عملی باعث تشدید این چرخه معیوب خواهد شد.
و نهایتا افسردگی
معمولا این چرخه معیوب آن قدر ادامه پیدا میکند که نهایتا به افسردگی یا مشکلات روحی یکی از طرفین منجر خواهد شد.
در واقع این فرد تا جایی که امکان دارد، انرژی بیشتری را صرف جذب طرف مقابل میکند، تا جایی که دیگر انرژی روانی برای دیگر موضوعات زندگی مانند کار، درس، سرگرمی و …. را ندارد. این شرایط میتواند به انواع افسردگی شدید یا از دست دادن موقعیتهای اجتماعی منجر شود.
تنها راه خلاص شدن از این چرخه معیوب، پذیرش اشتباه است. اگر انسان بپذیرد که در این موضوع مرتکب اشتباه شده است، میتواند خود را نجات دهد. ماهی را هر وقت از آب بگیرید تازه است. این اصول برای اکثر موضوعات زندگی قابل تعمیم است.
اگر شما سالهاست که برای ورود به یک رشته خاص در کنکور شرکت میکنید، اگر برای به دست آوردن یک فرد خاص، سالهاست که تلاش بیفایده میکنید.
اگر برای حفظ کسب و کار عملا از رده خارج شده خود، وامهای کلان گرفتهاید و هر موضوعی که در یک تصمیم از ابتدا اشتباه، در آن پافشاری میکنید تا با اضطراب پذیرش اشتباه روبهرو نشوید، در واقع دارید انرژی با ارزش روانی خود را هدر میدهید. انرژیای که قابل بازیابی نخواهد بود.
دکتر مهدی سودآوری – سکسیولوژیست
واقعا حالم از همه چی بهم می خوره به نظرم بعضی ها یه شرایطی می چینن که آدم از همه چی بدش بیاد دیکتاتوری دهاتی گری