پدیده جالب کورتصمیمی
یک آزمایش فوق العاده جالب در مورد پدیده کورتصمیمی انجام شد. پانزده جفت عکس آماده شد و به تعدادی شرکتکننده گفتند که کدام یک از این دو عکس را دوست دارید؟ جفت عکس اول، جفت عکس دوم تا پانزدهم و شرکتکنندگان از بین این ۱۵ جفت عکس به ترتیب گفتند که از هر جفت، کدام را دوست دارند (عکسهایی که از نظر آنها زیباتر بود انتخاب کردند).
بعد علت انتخاب آن عکسها را از افراد پرسیدند. هر شرکتکنندهای هم توضیح میداد که مثلا آن فرد چشم زیباتری دارد یا مدل موهایش جذابتر است یا…
با ویکی روان همراه باشید.
حالا واقعیت چه بود؟
راستش را بخواهید آن عکسی که به او نشان داده بودند، اتفاقا عکسی بود که شرکتکننده آن را انتخاب نکرده بود!!
جالب اینجاست که فقط حدود ده درصد شرکتکنندهها گفتند که من اصلاً این عکس را انتخاب نکرده بودم! جالبتر آنکه وقتی پس از پایان آزمایش از شرکتکنندهها پرسش شد که اگر تصویرهای اولیه را جابجا کنیم، آیا متوجه میشوید؟ بیش از هشتاد درصد شرکتکنندگان پاسخ دادند که بله حتماً!!!
این آزمایش روی موارد دیگری از جمله عطر، همچنین در فضاهای دیگر از جمله فروشگاهها و حتی پزشکان انجام شده و به همین نتیجه رسیده است. این پدیده «کوری نسبت به انتخاب» نامگذاری شده است به جهت اختصار آن را «کور تصمیمی» مینامند.
پدیده کورتصمیمی ممکن است در نگاه اول احمقانه و بد به نظر برسد اما این مکانیزم برای بقای ما انسانها لازم است.در واقع فاصله بین آنچه دوست داشتم و آنچه روی داده، فاصله دردناکی است و باید به شکلی این فاصله کم شود. معمولا رویداد قابل تغییر نیست و به همین دلیل، به نظر میرسد ما ترجیح میدهیم باورها و ارزشها و اولویتهای خودمان را تغییر دهیم یا بازتفسیر کنیم.
پیامهای کورتصمیمی
۱- خیلی اوقات ما نمیتوانیم متوجه شویم که اهدافی که نشانه گرفته بودیم و اهدافی که اکنون محقق شده است، تفاوت دارد. ذهن ما در یک فرآیند ناخودآگاه این دو را یکی میکند تا ما کمتر درد بکشیم.
۲- وقتی نتایج تصمیمگیری و یا سرمایهگذاری محقق شد و آن نتایج مطلوب نباشند ما دو راهکار داریم؛ یا آن تصمیمگیری و سرمایهگذاری را اصلاح کنیم یا اینکه نتایج آن تصمیمگیری و سرمایهگذاری را توجیه کنیم. مثلا به عنوان نمونه ممکن است برای شغلمان دهها آرزو و هدف داشته باشیم اما بعد از اینکه رفتیم سر کار، دیگر توجیه میکنیم که همین جا و همین شرایط خوب است!!
ما نمی توانیم برای همه تصمیمات خود، یک فرآیند آگاهانه و تحلیلی و مدون را طی کنیم اما برای تصمیمات مهممان به ویژه مواردی که در بلندمدت قابلیت اصلاح دارد باید دو مساله را رعایت کنیم:
* قبل از تصمیمگیری، اهداف، انتظارات و معیارهایمان را مکتوب کنیم. (دقت کنید که در این مرحله نباید به آنها فکر کنیم بلکه تاکید میکنیم که آنها را مکتوب و مستند نماییم.)
مکانیزم کاهش فاصله آنقدر حرفهای و خوب توسط مغز انجام میشود که اگر اصول و ارزشهای خود را به خاطر نیاوریم، آنها را به شکلی توضیح میدهد و توجیه میکند که با آنچه روی داده است همسو شود.
* بعد از تصمیمگیری، هم خودمان و هم از طریق افراد مستقل بررسی کنیم که آیا بین آنچه محقق شده و آنچه انتظار میرفت تطابقی وجود دارد یا خیر؟