مشکلات پدربزرگ ها و مادربزرگ ها در تربیت و رشد فرزندان
برخی از مردم می گویند که پدربزرگ ها و مادربزرگ ها هرگز کودکان را منضبط نمیکنند. بلکه آنها را لوس و ناز نازی بار می آورند و در دادن هدیه به آنها افراط میکنند. برخی دیگر نیز میگویند که پدربزرگ ها و مادربزرگ ها اقتدار والدین را تضعیف می کنند و سعی می کنند محبت کودکان را بخرند، یا برای ارضای نیازهای شخصی خود آنها را به تملکشان در آورند.
این مطلب در مورد برخی از پدربزرگ ها و مادربزرگ ها که واقعاً مشکل آفرینی می کنند، صادق است.
اما همه این طور نیستند.
فهرست موضوعات بررسی شده
نقش پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها در تربیت نوه ها
با سایت روانشناسی ویکی روان همراه باشید.
مشکلات پدربزرگ ها و مادربزرگ ها در تربیت فرزندان معمولا حول موقعیت های زیر ایجاد می شوند:
۱- پدربزرگ ها و مادربزرگ ها اغلب دربارهٔ نقشی که در رابطه با نوه ها بر عهده آنها گذاشته شده، سردرگم اند.
اگر علاقهٔ زیادی نشان دهند و مسؤلیت بیشتری تقبل کنند، متهم می شوند که رابطهٔ والد – کودک را در اختیار خود گرفته اند و در آن دخالت می کنند.
اگر زیاد توجه نکنند، به سهل انگاری متهم می شوند.
یکی از مادربزرگی ها میگفت، نمیدانم از من انتظار دارند چه جور مادربزرگی باشم.
چنین عبارتی لزوم گفتگوی زوجین و پدر بزرگها و مادربزرگها را دربارهٔ احساسات و انتظاراتشان دربارهٔ نقشی که آنها باید در خانواده ایفا کنند، به ما گوشزد می کند.
دیدگاه متفاوت نسبت به تربیت فرزند
نگرش پدربزرگ ها و مادربزرگ ها به نحوهٔ تربیت کودکی ممکن است با والدین متفاوت باشد.
فلسفهٔ آنها درباره تربیت کودک مبتنی بر نحوهٔ تربیت خود آنها و روشی است که خود برای تربیت فرزندانشان اتخاذ کرده اند.
اگر هنگامی که والد به منضبط کردن نوه مشغول است، مادربزرگ دخالت کند، این دخالت سبب بروز طغیان و مقاومت در کودک شده و آسیب زیادی به بار می آورد.
کودکان وقتی نمی دانند باید انتظار چه چیزی را داشته باشند، سردرگم می شوند، خواه از مقررات مادربزرگ تبعیت کرده باشند و خواه از مقررات والدینشان.
لازم است که مادربزرگها و پدر بزرگها نقشی حمایتی ایفا کنند، والدین را تضعیف نکنند و به مخالفت با آنان برنخیزند.
روش متفاوت در تربیت فرزندان
پدربزرگ ها و مادربزرگ ها اغلب رهنمودهای نطلبیده ای به والدین و نوه ها می دهند و آنها را نصیحت میکنند.
این گرایش ممکن است سبب بروز طغیان، خصوصاً، در والدین جوانی شود که برای اعمال مقررات و روش های خود در تربیت فرزندانشان به فرصت نیاز دارند.
علاوه بر آن، ممکن است سبب رنجش نوه های بزرگتر شود که دوست ندارند به آنها گفته شود که چه کاری کنند یا فکر میکنند راهنمایی و هدایت آنها فقط باید از سوی والدینشان صورت گیرد نه پدربزرگ یا مادر بزرگ.
وابستگی بالا به پدربزرگ و مادر بزرگ
گاهی والدین به عواطفی که فرزندشان به پدربزرگ یا مادربزرگ نشان میدهد، حسادت می ورزند.
به ویژه، والدی که از احساسی امنیت کافی محروم است ممکن است با مشاهدهٔ این واقعیت که فرزندان به ظاهر پدربزرگ یا مادربزرگ خود را پیش از والدشان دوست دارند، به احساس رنجش عمیقی گرفتار شود.
چنین مادر یا پدری فاقد پختگی و امنیت عاطفی نسبت به عشق فرزند خویش است و این احساس ناامنی مشکلاتی برای پدربزرگ یا مادربزرگ ایجاد می کند.
در این موارد:
پدربزرگ یا مادربزرگ باید این واقعیت را بپذیرند که کودک به والد تعلق دارد، نه به آنها و والد متأهل نیز باید تشخیص دهد که بی شک فرزندان در درجهٔ اول به والدینشان وفا دارند، نه به دیگری
دخالت پدر بزرگ و مادر بزرگ در تربیت فرزند
برخی از پدربزرگ ها و مادر بزرگ ها نسبت به نوه هایشان بیش از اندازه احساس مالکیت دارند.
آنهایی که به عشق و محبت و توجه نیاز دارند، یا تنها هستند.
ممکن است از نوه های خود برای پر کردن زندگی خالی شان استفاده کنند.
وقتی پدربزرگ یا مادربزرگ برای جلب محبت و وفاداری به رقابت با والدین کودک برمی خیزند، بروز اصطکاک و رنجش اجتناب ناپذیر است.
آنها باید این واقعیت را بپذیرند که مسؤلیت نهایی کودکان با والدین آنهاست.
علاوه براین، آنها نباید از یاد ببرند که پدربزرگ یا مادربزرگ بودن کاری تمام وقت نیست.
آنها باید زندگی خودشان را ادامه دهند، نه آن که چنان در زندگی نوه هایشان غرق شوند که چیزی برای خودشان باقی نماند.
با هم تعامل ایجاد کنید
در صورت عدم توافق، لازم است که والدین، پدربزرگ و مادربزرگ دربارهٔ نظرات خود با یکدیگر گفتگو کنند.
آنها می توانند از یکدیگر بیاموزند و به نقطه ای برسند که به نظرات و احساسات یکدیگر احترام بگذارند.
شکی نیست که امکان مصالحه وجود دارد و بی تردید کودکان به همهٔ محبتی که از یکایک اعضای علاقمند خانواده دریافت میکنند، نیازدارند.