آشنایی با مهم ترین مشکلات ازدواج مجدد
بزرگسالانی که پس از طلاق دوباره ازدواج می کنند، بر آنان که برای نخستین بار ازدواج کرده اند، مزیت هایی دارند هر چند که باید با مشکلات ازدواج مجدد آشنایی داشته باشند. کسانی که ازدواج مجدد کرده اند سن بالاتری دارند، پخته تر و با تجربه ترند، و اغلب برای داشتن ازدواجی موفق انگیزهٔ بالایی دارند.
بررسی مشکلات ازدواج مجدد
با سایت روانشناسیویکی روان همراه باشید.
قاعدتاً آنها باید در دور دوم روال بهتری په ازدواج خود بدهند. آنها عقیده دارند که برقراری ارتباط را آموخته اند و در حل مشکلات پخته تر شده اند، در واقع ارتباط بهتر به تصمیم گیری بهتر در رابطه منجر می شود.
در ازدواج دوم هر دو طرف احساس برابری بیشتری می کنند و تقسیم کار منصفانه تری می کنند. از سوی دیگر برای برخی مشکلات ازدواج مجدد مسائل پیچیده ای را در بر دارد که در ازدواج اول آنان وجود نداشت.
در اکثر موارد، حداقل یکی از زوجین در زمان ازدواج مجدد دارای فرزند است. در این شرایط، ناوالد بودن از والد هم خون بودن بسیار دشوارتر است، زیرا فرزندان به سختی نماد جایگزین والد را می پذیرند.
موضوع ناپدری ها از بارزترین مشکلات ازدواج مجدد
هر چند وضعیت به آهستگی رو به دگرگونی است، ولی هنوز هم حدود %۹۰ از فرزندان والدین طلاق گرفته، پس از طلاق، با مادرشان زندگی می کنند.
در ازدواج مجدد مادر ، یک ناپدری نصیب آنان می شود. خلاصهٔ مطالعات انجام شده نشان میدهد که فراوانترین مشکلات ذکر شده توسط نایدری ها به قرار زیر است:
- عدم اطمینان به میزان اقتدار خود در نقش ناپدری
- میزان و روش نشان دادن عواطف به نافرزندان. ناپدری ها گزارش می کنند که بوسیدن نا فرزندها برای آنان کار چندان راحتی نیست.
- تربیت نافرزندان و اجرای مقررات
- کشمکش های مالی
- احساس گناه در مورد دور کردن فرزندان از خانوادهٔ قبلی
- تعارض های وفاداری – زمانی که فرزندان با والد هم خون خود می گذرانند در قیاس با زمانی که به ناپدری اختصاص می دهند.
- کشمکش های جنسی: تابوی زنا با محارم وجود دارد
- تعارض در مورد نام فامیل – متفاوت بودن نام ناپدری با فرزندان ممکن است به بروز مشکلاتی منجر شود.
مشکلات مادران در ازدواج مجدد
مادر با مجموعهٔ کاملی از مشکلات ازدواج مجدد رو به رو می شود که منحصر به موقعیت ویژهٔ اوست.
- او غالباً نقش میانجی را بین فرزندان و همسرش ایفا میکند. فرزندان از او توقع دارند که جانب آنان را بگیرد؛ شوهر نیز میخواهد زنش از او جانبداری کند. پای مادر به اختلاف میان دو طرف کشیده شده و او در این میان سعی میکند هر دو را از خود خشنود کند.
- فرزندان اغلب به وقت و توجهی که مادر به همسرش اختصاص میدهد حسادت می ورزند، و از ورود این مرد به خانواده و این که می خواهد مادر را از آنان جدا کند، آزرده اند. در این شرایط مادر در موقعیتی دشوار قرار میگیرد. مهم نیست که او چه کسی را خشنود می کند، چون سبب ناخشنودی بخش دیگر خانواده می شود.
- او باید با این واقعیت کنار بیاید که شوهرش نیز فرزندانی دارد که با آنها ملاقات می کند و ناگزیر است پول خود را صرف حمایت از آنان نیز کند، پولی که او و فرزندانش نیز به آن نیاز دارند.
- ممکن است لازم باشد با این واقعیت کنار بیاید که شوهرش قبلا همسر زن دیگری بوده، و در حال حاضر نیز، خصوصاً در اوقاتی که به ملاقات فرزندان خود می رود یا آنها به ملاقات او می آیند، با او تماس هایی دارد.
- کنار آمدن با فرزندان شوهرش نیز کاری دشوار است چون زمان کوتاهی را با آنان می گذراند و آنها نیز ممکن است از این که او جای آنان را نزد پدر گرفته است آزرده باشند.
- او ممکن است مجبور شود در روابط ناخواهر – نابرادری ها نقش میانجی را بازی کند و مراقب باشد که در روابط خود با آنان تبعیض قائل نشود.