کودکان نادلبسته و رفتار دلبستگی ناایمن در کودکان
در مورد دلبستگی ناایمن در کودکان برخی از خردسالان که والدینشان آنان را طرد میکنند سرد و غیر هیجانی هستند و گاه به نظر میرسد که وقتی والدینشان غروب به خانه باز میگردند یا به سفر میروند متوجه حضور یا عدم حضور آنان نمیشوند. البته گاه کودک به دلیل مشغولیت زیاد با فعالیتهای مخصوص به خودش ممکن است به این امر توجهی نکند، ولی اگر این رفتار مرتبا تکرار شود، ممکن است نشانه فقدان دلبستگی به والدین باشد.
رفتار دلبستگی ناایمن در کودکان
یا سایت روانشناسیویکی روان همراه باشید.
کودکان خردسال ممکن است از لحاظ شدت رفتار دلبستگی تفاوت بارزی با یکدیگر داشته باشند. کودکان نادلبسته، یا کودکانی که ایجاد دلبستگی در آنان تأخیری است، کماکان بین والدین خودشان و سایر اعضای خانواده یا مراقبان تفاوتی قائل نمیشوند.
آنها توجه اکثر افراد، از جمله والدین خودشان را رد میکنند و وقتی والدین اتاق را ترک میکنند، گریه نمیکنند و آنها را دنبال نیز نمیکنند. ولی، این رفتار برای کودکانی که سن آنها تشکیل دلبستگی را ایجاب میکند، رفتار بهنجاری به شمار نمیآید.
در انتهای دیگر طیف کودکان دلبسته ناامن قرار دارند که چنان به والدینشان وابستهاند که به هیچ وجه اجازه نمیدهند آنان از میدان دیدشان خارج شوند
کودکان دلبسته ناامن معمولا از مراقبتی غیرحساس برخوردار بودهاند که با پاسخدهی یا طردکنندگی ثابت همراه نبوده است. اگر والدین ناگزیر به رفتن باشند این کودکان شیون میکنند.
رفتارهای چسبنده و وابسته این کودکان نشانه ناامنی آنهاست. کودکان ناامن شیرخوارانی بدقلق هستند. آنها نه فقط در هنگام دور شدن والدین بلکه در مواقعی که در مجاورت آنان قرار دارند نیز گریه میکنند.
گریه میکنند برای آنکه در آغوش گرفته شوند یا گریه میکنند برای آنکه آنها را بر زمین گذاشتهاند. آنها خواستار تماس فیزیکی تقریباً همیشگی با والدین خود هستند و حتی فاصله اندک با آنها را نیز تحمل نمیکنند.
ترنر در رفتار دلبستگی کودکان پیوسته ناامن پیشدبستانی در دو جنس، تفاوتهایی را مشاهده کرد. پسران ناامن در قیاس با دختران ناامن رفتارهای پرخاشگرانهتر، آزارندهتر، سلطهجویانهتر و توجهطلبانهتری نشان میدادند.
دختران ناامن، برعکس، رفتارهای وابستهتر با جنبه اثباتی و سلطه جویانه ضعیفتر داشتند. رفتار وابسته افراطی دلایل مختلفی دارد. کودکانی که غذای ناکافی دریافت میکنند و به گرسنگی مزمن دچارند ممکن است علائم مشابهی نشان دهند.
کودکانی که به بیماریهای مزمن دچارند نیز ممکن است بیش از حد وابسته شوند. کودکان رها شده و نادیده انگاشته شده نیز ممکن است نیازی افراطی به دلبستگی داشته باشند.
اگر والدین افرادی بیش از اندازه مضطرب، عصبی و رواننژند باشند، کودکان این اضطراب را درک میکنند و در صدد کسب اطمینان برمیآیند.
والدینی که افسرده یا دچار بیماری روانیاند یا با مشکلات شخصی خود درگیری ذهنی دارند نیز نمیتوانند توجه و اطمینانی را که فرزندانشان به آن نیاز دارند به آنان عرضه کنند.
هر یک از این حالات یا ترکیبی از انها میتواند سبب وابستگی یا دلبستگی ناامن در کودک شود. والدین برای تأمین نیازهای فرزند خود باید فردی احساسی، برخوردار از حمایت اجتماعی کافی و شخصا دارای حس امنیت باشد.
گاهی اوقات عوامل ارثی و تفاوتهای سرشتی مزاج کودکان نیز در دلبستگی ناایمن در کودکان نقش مهمی دارند. به نظر میرسد که برخی از کودکان با نیاز به نزدیکی متولد میشوند و برخی دیگر، همان آغاز زندگی مستقلتر به نظر میرسند.
ظاهرا مزاج و رفتار دلبستگی رابطه دارند، ولی این رابطه متغیر و ناپایدار است و در کودکان متفاوت است.
برمبنای همین یافتهها اریکسون نشان داد سختکوشی در یادگیری و برآورده ساختن خواستههای خانه و مدرسه و نیز ایجاد حس خود ارزشمندی از طریق کسب موفقیت و تعامل با دیگران است. شکست در دستیابی به اهداف فوق به احساس حقارت در روابط با دیگران منجر میشود.