چگونه به سلامت روانشناختی خود کمک کنیم؟
بجز درخواست کمک حرفهای، با راه و روشهای دیگری نیز میتوان به سلامت روانشناختی خود کمک کرد. میتوان از راه تنظیم هیجانها و رفتار خویش، کارها و موقعیتهایی را شناسایی کرد که موجب رنج و گرفتاری و پریشانی هستند یا به عکس موجب آرامش و آسایشند.
از راه تجزیه و تحلیل انگیزهها و تواناییهای خود میتوان به جای پذیرفتن فعلی هرآنچه که پیش آید، دست به انتخابهای فعال زد. مشکلاتی که گریبانگیر آدمی میشود بسیار گوناگون است و هیچ رهنمود همگانی و فراگیری برای حفظ سلامت روانشناختی وجود ندارد. با این همه تجربههای روانشناسان چند توصیه همگانی برای حفظ سلامت روانشناختی ارائه میدهند:
راه های حفظ سلامت روانشناختی
با سایت روانشناسیویکی روان همراه باشید.
احساسات خود را بپذیرید
خشم، اندوه، ترس و احساس دست نیافتن به آرمانها یا هدفها، همگی هیجانهای ناخوشایندی است و انسان ممکن است بکوشد با انکار آنها، از اضطراب در امان بماند.
ممکن است گاهی برای اجتناب از اضطراب سعی کنیم با موقعیتها برخوردی عاری از هیجان داشته باشیم. چنین برخوردی به نوعی گسلش یا خونسردی تصنعی میانجامد که آسیبزاست.
ممکن است بکوشیم همه هیجانها و عواطف خویش را بازداری کنیم، این کار نیز سبب میشود دیگر نتوانیم شادیها و غمهایی را که بخشی از ارتباطهای ما با مردم است چیزهایی طبیعی و بهنجار بدانیم.
در بسیاری از موقعیتها، دست دادن هیجانهای ناخوشایند در واقع واکنشی بهنجار است. هیچ علتی ندارد که از احساس غربت، احساس ترس در یادگیری ورزش اسکی یا احساس خشم نسبت به کسی که به عهد خود وفا نکرده شرمسار باشیم.
این هیجانها طبیعی است و اذعان به وجود آنها بهتر از انکار آنهاست.
وقتی نتوان هیجانی را مستقیماً ابراز کرد (نمونه: شاید عاقلانه نباشد بر سر رئیس خود فریاد بزنیم)، برای رهایی از فشار روانی حاصل، بهتر است راهی برای برونریزی آن هیجان پیدا کرد.
پیاده روی طولانی، کوبیدن بر توپ تنیس یا درمیان گذاردن مسأله با دوست و رفیق همدل میتواند خشم را فرو بنشاند و در سلامت روانشناختی موثر باشد
برای حفظ سلامت روانشناختی ببینید در چه زمینههایی آسیب پذیرید
شناسایی موقعیتهایی که آدمی را گرفتار خشم میسازند یا واکنش تندی در او برمیانگیزند، میتواند وی را در برابر فشار روانی محافظت کنند.
اگر آدمهای معینی در شخص خشم برمیانگیزند میتواند از آنان اجتناب کند. شاید این افراد بسیار متعادل به نظر میرسند و به خود اطمینان دارند و همین امر، در شخص ایجاد احساس ناامنی میکند.
وقتی بکوشید علت ناراحتی خود را بشناسید ممکن است بتوانید موقعیت را با دید تازهای ببینید؛ شاید وقتی مجبورید در برابر همدرسان خود سخن بگویید یا مقالهای ارائه کنید به شدت مضطرب میشوید.
در این حال نیز، یا میتوانید از اینگونه موقعیتها اجتناب کنید یا اینکه با شرکت در دوره سخنرانی، اعتماد به نفس خود را بیشتر سازید.
به جز اینها، میتوان با دید دیگری به موقعیت نگاه کرد؛ به جای این فکر که «همه منتظرند دهان باز کنم تا از من ایراد بگیرند» میتوان به خود گفت «همدرسانم به موضوع صحبت من علاقه مندند و داشتن چند اشتباه جای نگرانی ندارد».
بسیاری از مردم وقتی با فشار کار روبرو شوند احساس اضطراب شدیدی میکنند. با برنامهریزی و فاصله گذاری دقیق بین کار و فعالیت میشود از احساس درماندگی در دقایق آخر کار جلوگیری کرد.
با اختصاص وقت بیشتر از آنچه برای رسیدن به کلاس یا سر وعدهها لازم میدانید، یکی از علل فشار روانی را از بین میبرید.
استعدادها و رغبتهای خود را بپرورانید
آدمهای بیحوصله و ناخشنود به ندرت رغبتهای فراوان دارند. امروزه برنامههای دانشگاهها و مؤسسات محلی برای مردمانی از هر سن و سال فرصتهای تقریباً نامحدودی فراهم آورده تا استعدادهای خود را در بسیاری از زمینهها از قبیل ورزش، علایق علمی، موسیقی، هنر، نمایش و پیشههای گوناگون بیازمایند.
غالباً هر چه درباره موضوعی مطالب بیشتری بدانید، آن موضوع (و زندگی) گیرایی بیشتری پیدا میکند. علاوه بر این، احساسی شایستگی ناشی از دستیابی به مهارتها نقشی فراوان در بیشتر کردن عزت نفس دارد.
با دیگران روابط صمیمانه برقرار کنید
هسته اصلی بیشتر اختلالهای روانی – عصبی احساس انزوا و تنهایی است. آدمی موجودی اجتماعی است و نیازمند پشتیبانی، آرامش و اطمینانخاطری که دیگران فراهم آورند.
چنانچه همه توجه خود را به مشکلات خودتان معطوف کنید. ممکن است گرفتار دلمشغولی ناسالمی درباره خود شوید.
از راه در میان گذاشتن نگرانیهای خود با دیگران غالباً چشم انداز روشنتری از مشکلات به دست میآید. توجه و علاقه به رفاه حالی دیگران بر احساس ارزشمندی آدمی میافزاید.
بموقع کمک بخواهید
اگرچه عمل کردن به این توصیهها میتواند سلامت روانشناختی را بیشتر کند اما خودشناسی و خودیاری هم محدودیتهایی دارد.
برخی مشکلات را نمیتوان به تنهایی حل کرد. به جز این، گرایش به خود فریبی سبب میشود نتوان مشکلات را به صورت عینی دید و علاوه بر این، ممکن نیست کسی همه راه حلهای احتمالی هر مساله و مشکلی را بداند.
وقتی متوجه میشوید در حل و فصل مسألهای توفیقی ندارید وقت درخواست کمک حرفهای از روانشناس بالینی یا مشاوره با روانپزشک یا سایر درمانگران آموزش دیده است.
آمادگی برای کمکخواهی از دیگران نمایانگر رشد یافتگی روانی است نه نشانه ضعف. نباید چندان دست نگه داشت تا احساس درماندگی پیش آید. این دیگر راه حفظ و رشد سلامت روانشناختی میباشد.
درخواست کمک روانشناختی در موقع لازم را باید چیزی دانست نظیر مراجعهای به موقع به پزشک در مواجهه با اختلال جسمانی.