بررسی موضوع روانشناسی مردها
اکثر ما زمان زیادی را صرف فکر کردن در مورد روانشناسی مردها نمی کنیم که مرد بودن برای خودشان چه مفهومی دارد.
این به دلیل جامعه ی ما است که در آن مرد بودن یک امتیاز محسوب می شود اما مردان این تفکر را در مورد خود ندارند.
حتی وقتی یک مرد می خواهد که در مورد این موضوع بحث کند، اغلب این کار را با ترس انجام می دهند.
تا از نظر سیاسی و اجتماعی خود پسند به نظر نرسند.
بررسی موضوع روانشناسی مردها
با سایت روانشناسی ویکی روان همراه باشید.
در بررسی موضوع روانشناسی مردها من به عنوان یک روانشناسِ مردان که عموما با این جنس انسان سروکار دارم، اغلب به بیمارانم و مشکلات مردانگی شان فکر می کنم.
من معمولا به طور مستقیم می بینم که نقش های جنسیتیِ محدود کننده و مخرب، چگونه باعث ناراحتی و مشکل این مردان شده اند.
این نقش های جنسیتی گاهی شامل رفتار های آشکار و درونی هستند که جامعه انتظار دارد آن ها به عنوان یک مرد، انجام دهند.
بسیاری از ما با شنیدن این نقش ها می توانیم سریع مثال بزنیم که:
- یک مرد بسیار قوی است
- همه چیز را تحت کنترل می گیرد
- هیچ گاه گریه نمی کند
- می تواند درد های فیزیکی را تحمل کند
- مرد عاشق احسسات خود را بروز نمیدهد
- سرپرست خانواده باشد و
- هرگز در مبارزات شکست نمی خورد
با این که این نقش ها برای مردان در نظر گرفته شده اند، اما می توانند تا حد زیادی آن ها را محدود کنند.
مثلا Ronald Levant – یکی از همکارانم، با بررسی بر روی نقش های سنتی مردان (آمریکا) ، ۸ اصل اساسی برای رفتار های مردان در روانشناسی مردها را چنین عنوان می کند:
- محدودیت های عاطفی
- اجتناب از رفتار های زنانه
- استواری و قدرت
- اعتماد به نفس
- پیشرفت و پیروزی
- عقلانیت
- نماد جنسیت
- فوبیا نسبت به همجنس خود
یافته های جدید روانشناسی مردها
بر اساس یافته های روانشناسی مردها فشار برای پایدار ماندن بر این اصول مردانگی، زندگی را برای مردان اندکی مشکل می کند.
خیلی از مردان به دلیل نوع فشار ها دچار افسردگی شده و به مشاور مراجعه می کنند.
بنابراین بسیاری از مردان به دلیل این برچسب ها ناراحت هستند و عذاب می کشند.
علاوه بر همه ی این ها، جامعه نیز می گوید که مرد واقعی هیچ گاه نباید افسرده شود.
حتی اگر افسرده شوند (که نباید بشوند)، باید آخرین چیزی باشد که یک مرد در مورد آن با کسی صحبت می کند.
واقعا این مسئله جدی است؟ از طرفی هیچکس هم دوست ندارد چیز هایی را بشنود که از ابتدا نباید بوجود می آمدند. این واقعا دیوانگی ست!
با این که این حرف من اندکی لحن طنز داشت، اما حقیقتا بسیاری از مردان به این باور رسیده اند که “یک مرد نباید در مورد احساساتش با کسی صحبت کند”.
این باورِ بسیار جاهلانه، سر منشا بسیاری از مشکلات مردان می باشد.
بر اساس روانشناسی مردها برای مرانی که قادر به بیان احساست خود نیستند، یک اصطلاح فانتزی بکار می رود:
alexithymia (آلکسی تیمیا یا نارسایی هیجانی).
Alexithymia یک واژه ی یونانی است و معنی تحت اللفظی آن “عدم توانایی در بیان احساسات” می باشد
بطور کلی Alexithymia به مردانی گفته می شود که نمی توانند کلماتی را برای بیان درونیات شان پیدا کنند.
بسیاری از چنین مردان، سعی دارند تا مشکلات درونی و شخصی شان را با استفاده از عقل و منطق حل کنند.
با این که نیروی عقلانی در اکثر مشکلات و بحران های زندگی می تواند گره گشا باشد (مثلا در حفظ خونسردی و آرامش در مواقع بحرانی).
اما در چنین مشکلاتی- بخصوص بحران های روابط مردان، نمی تواند به فرد کمک کند.
بسیاری از مردانی که عموما از عقل و منطق خودشان برای برطرف کردن مسائل استفاده می کنند، در نهایت زمانی که به کمک نیاز دارند، متوجه می شوند که بسیار تنها هستند.
روانشناسی مردها میگوید که مردان توانایی یادگیری روش های تطبیق پذیری و فراهم کردن زمینه ی ارتباط و در میان گذاشتن احساسات شان با دیگران را دارند.
اما برخی از مردان نیز می توانند برای این کار از یک مشاور کمک بگیرند.
هدف این روش های درمانی تبدیل کردن مرد به زن نیست.
بلکه می خواهند به آن ها کمک کنند تا به واسطه جنسیت شان دچار محدودیت نشوند.
مشاوره روانشناسی به آن ها کمک می کند تا احساسات درونی شان را بررسی کنند.
در نهایت به تقویت رابطه آن ها با افرادی که دوست شان دارند و مراقب شان هستند، کمک کنند.