چطور از عطش وابستگی ناسالم در رابطه رهایی پیدا کنیم؟
حتما در زندگی شما پیش آمده که خودتان را بیش از حد به چیزی، شخصی یا جایی وابسته دیدهاید و یا حس کردهاید به شخص یا چیزی آنقدر وابسته شدهاید که ترک کردن آن برایتان امکانپذیر نباشد یا حتی فکر کردن به کنار گذاشتنش در ما وحشت و هراس به وجود آورد. وابستگی حالتی از اسیر شدن است چراکه فرد به رغم تمام شایستگیها و ارزشمندیهایی که دارد به شخص یا چیز دیگری رو میآورد و بدون او احساس حقارت، کمبود و نومیدی میکند و زمانی که میخواهد از یک رابطه سرشار از وابستگی بیرون بیاید با دشواریهای فراوانی روبهرو میشود. در یک رابطه سرشار از وابستگی آنچه بیش از هرچیز نمود دارد این است که معمولا ما طوری به طرف مقابل وابسته میشویم که یک شخص معتاد به مواد مخدر درگیر آن است و برای توجیه خود اسم این وابستگی ناسالم را عشق، دوست داشتن زیاد یا احساس تعهد میگذاریم.
با ویکی روان همراه باشید.
ریشه وابستگی در چیست؟
شکستهای ما یکی از مهمترین علل وابستگی هستند. همه ما در ناخودآگاهمان از این که به تنهایی کافی و کامل نیستیم در عذابیم. گاهی فرد در دوران کودکی به این نتیجه میرسد که به تنهایی قادر به انجام کاری نیست و همواره به دیگران نیازمند است. چنین فردی در بزرگسالی نیز به این باور میرسد که برای بقا و ادامه زندگی وابسته به دیگران است و همواره به کمک دیگران نیازمند است. چنین باوری معمولا در نتیجه حمایتهای بیش از حد والدین در دوران کودکی ایجاد میشود و سرچشمه شکلگیری شخصیت وابسته است. این افراد خود را بسیار آسیبپذیر میدانند که مانند یک کودک همواره محتاج کمک و توجه دیگران هستند و به همین دلیل بسیار حساس و زودرنجند.
وابستگی چند نوع است؟
وابستگی سالم : در وابستگی سالم، فرد در زمان مناسب و در صورتی نیاز، مستقیما درخواست کمک میکند. در روابط با دیگران احساس امنیت، اعتماد و علاقه به میزان کافی وجود دارد. روابط سالم و در حد اعتدال بوده و هریک از طرفین در رابطه برای دیگری ارزش و اهمیت قائل هستند. طرفین در عین حال که به نیازهای خود توجه دارند، حس محبت و همدلی را نیز از طرف مقابل خود دریغ نمیکنند و خویشتن حقیقی خود را فراموش نمیکنند.
وابستگی ناسالم : در وابستگی ناسالم فرد سعی دارد طرف مقابل را تحت کنترل و نفوذ خود قرار دهد و به دلیل ترس از طردشدن مانند یک قربانی هرگونه تحقیری را تحمل کند.
وابستگی ناسالم و بیمارگونه چه علامتهایی دارد؟
زمانی که ما در ارتباط با کسی آنچنان مجذوب شدهایم که احساس میکنیم با نبودن آن، ما نیز نابود میشویم، در این حالت ما به شدت به فرد دیگری وابستگی پیدا کردهایم که این وابستگی ناسالم است.
برای تجربه این وضعیت میتوانیم به شخصی فکر کنیم که ما را اذیت میکند، ولی نمیتوانیم آن را رها کنیم یا ارتباطی را تصور کنیم که ما را ناراحت میکند و عذاب میکشیم. افراد وابسته تنهایی برایشان غیرقابل تحمل و ناامیدکننده است. اغلب این افراد در زندگیشان مسئولیتهای اصلی را به دیگران میسپارند. این افراد به تصمیمها و اعمال خود اعتماد ندارند و نیازمندند دائما در طول زندگی و کار، درستی اعمالشان از سوی دیگران تایید شود. فرد وابسته برای حفظ کردن افراد در کنار خود از هیچ کاری دریغ نمیکنند و حتی به اعمالی تحقیرآمیز و ناخوشایند دست میزنند. افراد وابسته به محض جدایی از کسی که آنها را حمایت کرده و تکیهگاه آنها بوده است یا دچار افسردگی شده یا فورا خود را وارد رابطه دیگری میکنند تا حمایتهای لازم را از طریق او کسب کنند و در چنین شرایطی احتمال ارتکاب اشتباه بسیار بالاست. فرد وابسته هنگام صحبت و بحث با دیگران حتی اگر با نظر طرف مقابل مخالف باشند او را تایید میکنند تا مبادا با ابراز مخالفت موجب ناراحتی و از دست دادن طرف مقابل شوند. افراد وابسته به شدت احساس نیاز به مراقبت دارند و از فرمانبر بودن هراسی ندارند.
وابستگی ناسالم چه صدماتی به شخصیت ما میزند؟
یک رابطه مخرب ناشی از وابستگی باعث میشود که همیشه وحشتی در شخص وجود داشته باشد که مبادا طرف مقابل او را تنها بگذارد یا به او دسترسی نداشته باشد. این افراد اغلب ناامید و اندوهگینند. وابستگی عاطفی اعتماد به نفس را «تخریب میکند» و همیشه احساس خشم، تردید نسبت بهخود، ترس از طرد شدن، ترس از تنهایی، حس عدم امنیت، شرم، حقارت یا ترس از اینکه دیگر شما را دوست نداشته باشند یا از شما قدردانی نکنند وجود دارد. فردی که از وابستگی عاطفی رنج میبرد، فقط برای دیگران زندگی میکند و خودش را نادیده میگیرد. زمانیکه با دوستانش است، خودش را فراموش میکند، زمانیکه مشغول کاری میشود، خودش را تمام و کمال وقف آن کار میکند تا مورد پسند و قبول دیگران قرار گیرد و یا ذرهای از او قدردانی کنند. در وابستگی، فرد شروع میکند به گدایی کردن توجه و در عمق وجود خود، احساس رضایت نمیکند و نیاز به تایید و تصویب دائمی از سوی دیگران دارد. از مطالبه حق خود خجالت میکشد و به راحتی اظهار عقیده نمیکند، به دیگران محبت میکند تا رهایش نکنند.
افراد وابسته در رابطه عاطفی اکثر مشکلات را متوجه خود میدانند و «نه» گفتن برای آنها کابوس است چون احساس شایستگی نمیکند. روابط افراد وابسته به سمت کسانی که رابطه سالم دارند نمیرود بلکه به سوی افراد باجگیر جذب میشوند.
وابستگی سالم در یک رابطه چه ویژگیهایی دارد؟
برخلاف وابستگی ناسالم در وابستگی سالم، کسی در دیگری حل نمیشود. و رابطه سرشار از اعتماد، اطمینان، انعطافپذیری و خالی از اضطراب، ناامنی، سوءظن و رفتار خصمانه است. وابستگی سالم وابستگی است که هیجانهایی که دو طرف نسبت به هم دارند معقول و منطقی است. فهم یکدیگر وجود دارد اما الزامی ندارد که دو طرف عین هم بفهمند. در وابستگی سالم احساس شایستگی در زندگی، شفافیت، تغییر و پیشبینیپذیری در طرفین وجود دارد.
دلبستگی بهتر از وابستگی است.
دلبستگی یعنی اینکه با آنچه در ارتباط قرار گرفتهایم و به آن عشق میورزیم یا دوستش داریم احساس وحدت و یگانگی کنیم و با وجود لذت شادمانی، سعادت و خوشی در آن، ما نیز خشنود شویم. در این حالت، بودن یا نبودن او در کنار ما، احساس بسیار خوب یا بسیار بد به ما نمیدهد، بلکه وجود او باعث حس رضایت در درون ما میشود. بهعبارتی دیگر، با نبودن او باز هم احساس رضایت در ما باقی مانده و حال خوبمان را میتوانیم حفظ کنیم.
نکاتی برای پشت سرگذاشتن وابستگی در ارتباط و در خودمان
۱-وابستگی ناسالم خود را بشناسید
آگاهی نسبت به وجود وابستگی ناسالم خود قدم بزرگی است که در این راه برمیدارید و با وجود همه مشکلاتی که دارید و همه ترسها و نگرانیهایتان همواره روی پاهای خودتان میایستید. شما قوی هستید و هماکنون با استفاده از این آگاهی از وابستگی ترسهایتان را پشت سر میگذارید. همین شناخت است که به مدد آن دنیایی شخصی بنا مینهید؛ دنیایی که در آن خودتان را دوست دارید و با خودتان در آرامش بهسر خواهید برد.
۲-دلایل وابستگی خود را پیدا کنید
تشویشها، ترسها و نگرانیها و تمام چیزهایی که موجب عصبانیت، آزردگی و خشم شما میشوند را روی کاغذ بیاورید. این عمل باعث میشود تا چیزهایی که باعث ناراحتی شما میشوند، فشار کمتری روی شما بیاورند. همچنین با این کار ذهنتان را رها میکنید و روشی است تا از طریق آن زبالههای فکریتان را تخلیه کنید. این عمل مانع شکنجههای ذهنی شما میشود.
۳-عزت نفس خود را بالا ببرید
وابستگی عاطفی همواره با عدمعزت نفس ارتباط دارد. در وابستگیهای شدید احساسی، فرد خالی از عزت نفس بالا است. روی نکات مثبت و موفقیتهایتان تمرکز کنید. نه گفتن را یاد بگیرید. به خواستههایتان توجه کنید. سعی نکنید خودتان را تغییر دهید. بهنظر خودتان اهمیت دهید. در ذهنتان تصویر مثبتی از خود داشته باشید. از خودتان مواظبت کنید. انجام همه این کارها باعث میشود عزت نفس خود را بالا ببرید و به تدریج از وابستگی رهایی پیدا کنید.
۴-اوقاتی را به تنهایی خودتان اختصاص دهید.
به این مسئله فکر کنید که تنهایی نیز میتواند لذت بخش باشد! میتوانید از این فرصت استفاده کنید و کارهای مورد علاقهتان را انجام دهید؛ کتابخواندن، گوش دادن به موسیقی، ورزش کردن، یادگیری چیزهای جدید و یا کمک به افراد نیازمند. اگر تنها هستید، لحظات کوچکی که در تنهایی با خودتان میگذرانید، میتوانند لحظات ناب شادی بخشی باشند.
۵-از نبودن دیگران به وحشت نیافتید
برای آنکه بهطرز چشمگیری ترس و وحشت خود را از نبودن دیگران کاهش دهید، چشمهایتان را ببندید و نفسهای عمیقی بکشید. در واقع، زمانیکه تنفستان عمیق و طولانی باشد، فعالیت ذهنیتان کاهش مییابد و بدن آرام میشود. زمانیکه آرام و عمیق نفس میکشید، آرام میشوید. با انجام این عمل متوجه خواهید شد که بعد از چند دقیقه، آرامش به شما بازخواهد گشت.
۶-سعی نکنید نظر همه را جلب کنید.
بدون آنکه سعی کنید عشق و توجه دیگران را از دست دهید، به دیگران «نه» بگویید و
افکارتان را بیان کنید. شما نمیتوانید مورد پسند همه مردم قرار بگیرید و همه را از خود راضی نگه دارید و این امری طبیعی است، پس حق دارید که تصمیمگیری کنید و آنچه را میخواهید بهوضوح بیان میکنید.
۷-احساس گناه نکنید
احساس گناه همانند دور باطل عمل میکند و اثر گلوله برف را دارد؛ در زمانی که اتفاق ناگواری میافتد از خود میپرسید که چرا چنین چیزی برایتان پیش آمده است و در نهایت متقاعد میشوید که مطمئنا کار بدی انجام دادهاید و بعد در وجودتان بهدنبال نقصها و خطاهای خیالی میگردید و باز هم احساس گناه بیشتری میکنید. احساس گناه بد بهطور پیوسته از شما یک گناهکار میسازد و بدون آنکه بتوانید این احساس را به یک خطای مشخص ربط دهید، دچار احساس مبهم گناه میشوید.
۸-از افراد موفق الگو برداری کنید
هنگامیکه افرادی را مشاهده میکنید که علیرغم وابستگیهای شدید خود توانستهاند بر مشکل خود غلبه کنند و زندگی شادی داشته باشند، شما نیز میتوانید از آنها الگوبرداری کنید و راهی را که آنها رفتهاند یاد بگیرید.
۹-اهمیت نیازهای خود را بشناسید
نیازهای خود را بسیار مهم و غیرقابل اجتناب بدانید. وابستگی در بیشتر مواقع در نتیجه نادیده انگاشتن و اجتناب از خود در مورد نیازهای مهم بوجود میآید.
۱۰-الگوهای مخرب بازمانده از دوران کودکی خود را بشناسید.
شناسایی این الگوهای مخرب بازمانده از کودکی، یک روش عالی برای شناخت و بررسی چرایی و درگیر شدن در وابستگیهای عاطفی است. نقش امروز ما، تغییر گذشته یا جبران آن نیست، بلکه هدف این است که با شناسایی الگوهای گذشته از تکرار آنها در زمان حال جلوگیری کنیم.
۱۱-از کمالگرایی پرهیز کنید
توقع نداشته باشید الگوی مخربی که در طی سالیان در شما شکل گرفته و باعث تخریب روابط شما در بزرگسالی شده به یکباره برطرف شود. در این مورد لازم است کمک و همراهی خانواده و دوستان خود را جلب کنید تا با حمایت آنها بتوانید از این تله اشتباه در زندگی خود رها شوید.
۱۲- برای لذت بردن از زندگی منابع متنوعی ایجاد کنید
استقلال همیشه به این معنا نیست که «شادی از درون» سرچشمه میگیرد. داشتن چند نفر یا فعالیتهای الهامبخش میتواند در زندگی شما تاثیرات خوبی به همراه داشته باشد. در واقع، داشتن منابع متنوع و دوستان پایدار در زندگی میتواند بخش بسیار مهمی از راه حلیابی برای مستقل بودن باشد. وابسته بودن به اشخاص ناسالم و یا موقعیتهای نامناسب، اشتباه است. گاهی اوقات ممکن است که شما در مسیری اشتباه به دنبال راه حل بگردید ولی گاهی هم راه حل یابی باعث میشود که شما نیاز خود را بهتر درک کنید و بپذیرید که هیچ منبع خاصی برای رفع نیازهای شما وجود ندارد. به یاد داشته باشید که هر چیزی، قابل تعویض نیست.