از بند اعتیاد رسته ام، میخواهم به آفتاب سلامی دوباره کنم
«سلام من مرتضی هستم یک معتاد» دستش را پایین آورد و به فکر فرو رفت، چند ماهی میشد که اوضاع کمی تغییر کرده بود، نه از آن خماریهای مرگآور خبری بود و نه از آن نئشگیهای زودگذر. باید کاری دست و پا میکرد، هیچ چیز به اندازه یک کار ثابت نمیتوانست آشفتگیهای ذهنیاش را جمع کند، اما آخر چه کسی حاضر بود دفتر و دَستَکَش را به او بسپرد. باید تکلیف دانشگاه نصفه نیمهاش را روشن میکرد، شاید مادهای، تبصرهای شامل حالش شود و بتواند درسش را ادامه دهد. تمام اینها یک طرف باید حساب دلشکستگیهای مادر و کمر خمیده پدرش را صاف میکرد، به راستی چه چیز سختتر از به دست آوردن یک اعتماد از دست رفته بود؟ باید … هزار کار نکرده داشت که باید انجام میداد. غرق در افکارش بود که بغل دستی به پهلویش زد، «کجایی مرتضی؟ مگر نمیخواهی اعلام پاکی کنی؟» به خودش آمد، دستش را بالا گرفت و گفت: مرتضی هستم، یک معتاد، چهار ماه و سه روز پاکی، چهار ماه و سه روز است که از بند اعتیاد رسته ام.»
فهرست موضوعات بررسی شده
بایدهای دوران بعد از ترک اعتیاد
با سایت روانشناسی ویکی روان همراه باشید.
برای جوانی که از بند اعتیاد رسته است، ترک اولین قدم یک راه طولانی و پر فراز و نشیب است؛ راهی به سوی آیندهای نه چندان مطمئن.
برخی از درمانگرانِ اعتیاد بر این باورند که برای اعتیاد چیزی به نام «ترک» معنا ندارد، چرا که تقریبا هیچ ضمانتی برای عدم بازگشت معتاد وجود ندارد.
حتی اگر بیست سال از پاکی او بگذرد باز هم او یک معتاد است با بیست سال پاکی، و این یعنی عوامل درونی و بیرونی زیادی هستند که میتوانند یک معتادِ بهبود یافته را به سمتِ لغزش، هل بدهند
طول مدت ترک، اشتغال فرد و تغییر شرایط کنونی نسبت به زمانی که فرد به سمت مواد کشیده شده بود، تغییر دوستان و شرکت در کلاسها تنها میتواند در احتمال بازگشت یا عدم بازگشت فرد موثر باشد.
اشتغال راهی به سوی زندگی عادی اما…
فراهم کردن یک شغل دائمی و به دست آوردن استقلال اقتصادی یکی از مهمترین اقدامات پس از ترک است، تا وقتی که معتاد بهبود یافته سبک زندگی سالم را به دست نیاورده باشد از نظر روانی آمادگی زیادی برای لغزش دارد.
این در حالیست که معمولا مصرف مواد میتواند زمینهای برای سوءسابقه هم باشد، با این حساب پیدا کردن یک شغل مناسب و آبرومند آنقدر سخت می شود که فرد را در تنگنا قرار میدهد.
نظارت و نه کنترل
زمانی که فرد مصرف خود را قطع میکند و از بند اعتیاد رها میشود به خانواده باز میگردد باید توسط خانواده حمایت شود. هر چند برای این حمایت هم قواعدی وجود دارد.
گاه خانوادهها به محض بهبود فرزند خود آنقدر در تشویق و توجه به او افراط میکنند که به طور ناخودآگاه فرد از این اعتیاد و ترکهای موقتی پاداشهای چشمگیر دریافت میکند
برگزاری تولدهای پرخرج و پرتشریفات، تعاریف لفظی بیحد و حصر و … در نهایت فرد بهبود یافته را دوباره به سمت مصرف میکشاند. چرا که این همه توجه افراطی یا بیانگر ضعف اوست که وجود این همه حمایت شاهدی بر این ضعف است یا بیانگر حمایتی بیپایان است که حتی با مصرف دوباره باز هم وجود خواهد داشت.
در سوی دیگر خانوادههایی هستند که چنان به فرزند خود بیاعتمادند که خودشان با کنترلهای افراطی زمینه را برای بازگشت فرزند مهیا میکنند.
روانشناسان معتقدند که وقتی فرد در دوران ترک قرار گرفت باید از طرف خانواده مورد پایش و نظارت باشد نه کنترل. در واقع خانواده فرد باید نحوه رفتار با فرد معتاد را یاد بگیرند و با حساسیتهای او بیشتر آشنا شوند.
مهارت های آموختنی
در کنار این پایشها باید برخی از مهارتها به فرد آموزش داده شود، مهارتهایی همچون مهارت حل مسئله، مهارت قاطعیت، مهارت استرس و مقابله.
تا وقتی فرد توانایی مواجهه با استرسهایش را نداشته باشد و مقابلههای درست و بجا را نیاموخته باشد احتمال کمک گرفتن از مواد بیشتر است، مهارت حل مسئله نیز کمک میکند تا فرد روش درست و منطقی حل کردن مشکلاتش را بیاموزد
ضمن اینکه مهارت قاطعیت جزء مهمترین مهارتهای این دوران است که باعث میشود فرد با قطعیت کامل به بازگشت دوبارهاش به اعتیاد «نه» بگوید و دوباره به بند اعتیاد گرفتار نشود. یکی دیگر از کارهایی که به دائمی شدن این بهبود کمک میکند تغییر حلقه دوستان و در حقیقت کم کردن زمینههای مشابه با قبل از اعتیاد است.
زمانی که فرد به اعتیاد رو میآورد خود به خود شکل و شمایل دوستانش هم تغییر میکند در واقع همنشینی با همتایان یکی از عوارض اعتیاد است بنابراین پس از ترک هم فرد باید حلقه دوستانش را به همتایانش تغییر دهد.
همکاری و همراهی با کسانی که خودشان روزی مبتلا بودهاند و حالا ترک کردهاند خودش انگیزهای برای ترک میشود ضمن اینکه هنگام بازگشتِ وسوسههای مصرف، بهترین کسانی که فرد را درک میکنند و میتوانند وی را کمک کنند همتایان او هستند.
شیما نادری