کارتنخوابی از تقلب تا واقعیت
کارتنخوابی معضلی که این روزها در بسیاری از شهرها چشم بینندگان را آزار میدهد. شاید هر یک از ما که صبح اول وقت به واسطه کار یا دانشگاه از منزل بیرون میزنیم دیده باشیم افرادی را که گوشهای از پیادهرو برروی تکه مقوایی به خواب رفتهاند و شب را تا صبح بر روی همان تکه مقوا سپری کردهاند. آمارها نشان داده که کارتنخوابی در طی یک دهه اخیر در پایتخت به ده برابر رسیده است؛ آمار غیرقابل باوری که با دیدن یک محله از تهران همچون «هرندی» باورپذیر میشود.
با ویکی روان همراه باشید.
صحبتهای یک مسئول
تاسفبارتر اینکه معضل کارتنخوابی به تدریج چهرهای زنانه به خود گرفته است بهطوری که معاون امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران با اشاره به اتمام طرح جمعآوری زنان کارتنخواب در تهران گفت: در این طرح ۵۰۰ زن کارتن خواب جمعآوری شدند. وی با بیان اینکه در این طرح، زنان کارتنخواب به کمپ شفق منتقل شدند، گفت: پس از عملیات غربالگری حدود ۴۰۰ نفر در این کمپ مستقر شده و یکصد نفر نیز به دلیل عدم اعتیاد، به مددسراهای ویژه بانوان در مناطق ۱۸و ۲۱ منتقل شدهاند.
معاون امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران افزود: در میان بانوان کارتنخوابی که جمعآوری شدهاند، عدهای دارای فرزند بودند که مسئولیت این فرزندان با هماهنگیهای انجام شده به بهزیستی و سازمانهای مردم نهاد واگذار شد. در ادامه، گوشهای از صحبتهای مسئولین را میخوانید:
کارتنخوابی با رنگ و بوی زنانه
همانطور که در بالا خواندید این روزها کارتنخوابی به جامعه بانوان نیز کشیده شده است. «محمد اسماعیل سعیدی» عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی در خصوص ساماندهی زنان کارتنخواب اظهار کرد: پدیده کارتنخوابی به عنوان یک آسیب اجتماعی موضوعی است که اخیرا دراکثر شهرهای بزرگ و کوچک دنیا مطرح میشود. وی افزود: جامعه ما نیز این روزها با معضل کارتنخوابی مواجه است که تقریبا این آسیب اجتماعی رنگ و بوی زنانه به خود گرفته است، تا حدی که در گوشه و کنار شهر به وضوح به چشم میخورد.
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی گفت: پدیده کارتنخوابی در اغلب کلانشهرها رو به گسترش است که باید تمامی دستگاههای حمایتی مثل شهرداریها، نیروی انتظامی، ستاد مبارزه با مواد مخدر و بهزیستی، همراه با سایر نهادهای مردمی فعال برای ساماندهی کارتنخوابها با برنامهریزیها و اقدامات جدی به وظیفه خود عمل کنند. وی افزود: از جمله راهکارهایی که در کلان شهرها برای مقابله با این معضل اجتماعی کاربرد دارد مدیریت واحد شهری است.
جمع آوری ضربتی کارتنخوابها
چندی پیش هم «فاطمه دانشور» عضو شورای شهر با حضور بین خبرنگاران به سوالات آنها در اینباره پاسخ داد که در زیر خلاصهای از این گفتگو را میخوانید:
* آیا شما با اجرای طرح جمعآوری کارتنخوابها ظرف مدت ۱۰ روز که چندی پیش اعلام شد موافق هستید؟
جمع کردن یک جمعیت چند صد نفری در کنار یکدیگر کار درستی نیست. در زمان آقای خادم هم فقط بحث سامانسراها و مددسراها برای نجات کارتن خوابها از سوز سرما با رویکرد جمعآوری و اسکان موقت مطرح شد. البته آنها در تلاش بودند تا برای کارتنخوابها پرونده تشکیل بدهند، اما از آنجا که این سامانسراها به مزایده گذاشته میشدند، پیمانکاران هم از میان افراد غیرمتخصص برنده مزایده میشدند، درحالیکه همه تأکید ما بر ورود افراد متخصص و کارشناس به این حوزه بود. یکی از ایرادات اساسی که هماکنون نیز به کار شهرداری تهران وارد است، همین نبود مداخلات مددکاری است. مسألهای که موجب شد ما در همان زمان به یکباره با افزایش چند برابری کارتنخوابها روبهرو شویم، ما در فاصله سالهای ۸۷-۸۶ یک جمعیت ۲ هزار نفری از کارتنخوابها را داشتیم، اما همین عدد در سال ۹۲ به ۱۲ هزار نفر رسید. آماری که به گفته خود مأموران شهرداری در سال ۹۳ به ۱۵ هزار نفر و در فروردین ۹۴ هم به ۲۰ هزار نفر افزایش یافت.
* چه تعداد از این جامعه آماری، زن هستند؟
تعداد دقیق کارتنخوابهای زن به طور دقیق مشخص نیست، اما در سال ۹۲ حدود هزار و ۵۰۰ تا ۲ هزار نفر از این جامعه آماری ۱۲ هزار نفری، زن بودند. طبیعی است که هرچه جلوتر میآمدیم بر تعداد زنان کارتن خواب هم افزوده میشد، اما ما هیچ سامانسرای اختصاصی برای آنها در نظر نگرفته بودیم. تنها یک سامانسرای لویزان وجود داشت که به صورت اجباری، زنان را به مدت یک ماه برای ترک نگه میداشت و خیلیهایشان هم از این اجبار فرار کرده بودند.
* با توجه به افزایش تعداد زنان کارتنخواب معتاد، آیا این مرکز درحالت استاندارد فعالیت میکرد؟
ظرفیت استاندارد مرکز لویزان حدود ۷۰ نفر بود، اما آنها در شرایط غیر استاندارد با پهن کردن پتو روی زمین، ظرفیت آن را به ۲۰۰ نفر هم رسانده بودند که البته مشاهدات ما، چیزی فراتر از این عدد را نشان میداد. امروز اما با حساس شدن جامعه، مرکزی به نام «اتحاد» هم راهاندازی شده که در کنارآن مهدکودکهایی هم برای کودکان همراه این مادران راهاندازی کردهاند.
کارتنخوابی از نوع تقلبی
«گدای میلیونر قبل و بعد از حمام» این خبری بود که چندی پیش بیشترین کلیک را در فضای مجازی به خود اختصاص داده بود. کسی گمان نمیکرد مرد میانسال که پیراهن قرمز و شلوار سفید به تن دارد و با مامورین نیروی انتظامی وارد شهرداری بوشهر شد، همان کارتنخواب معروفی است که با ظاهری ژولیده در خیابانهای بوشهر میچرخید و به ترفندهای مختلف از مردم پول طلب میکرد اما فاصله این تغییر فوقالعاده قیافه و ظاهر کارتنخواب ژولیده با یک فرد عادی، یک حمام اساسی بود که در حمام عمومی شهرداری انجام شد تا به یاد همه بیاورد که مرد تمیز امروز، زمانی قبل از اینکه با این وضعیت در خیابانها بچرخد و از مردم پول گدایی کند، یکی مثل همه آدمهای معمولی شهر بوده است. اما ماجرا چه بود:
مامورین شهرداری بوشهر در راستای فعالیتهای جمعآوری کارتنخوابها از سطح شهر، کارتنخوابی که به کثیفی و فحاشی به مردم معروف شده بود را در خیابان طالقانی زیر نظر گرفتند و با حضور مامورین نیروی انتظامی وی را از ادامه فعالیت باز نگه داشتند. وی که در ابتدا قصد فرار داشت و برای سوار شدن به وانت مامورین شهرداری مقاومت زیادی میکرد، بلافاصله به حمام شهرداری منتقل شد. مامورین میگویند: مرد کارتنخواب که خودش را در آینه حمام عمومی دید یک لحظه جا خورد. بوی زننده و وضع کاملا غیر بهداشتی وی به شکلی بود که با آب داغ فشار قوی و مصرف دو شیشه بزرگ شامپو، مامورین موفق شدند بعد از دو ساعت استحمام، او را به وضع عادی برگردانند.
کسی باور نمیکرد وی که حالا یک فرد عادی شده، همانی است که تا ساعاتی پیش، چهار کت و کاپشن بر روی هم به تن کرده، کیسههای نایلونی پر از پول را در آستر و درز آنها جا داده بود و به هر کس که فکر میکرد قصد کیسههای پولش را دارد، حمله میکرد و دشنام میداد.
کارتنخواب متکدی که خود را «اسماعیل» معرفی کرده بود، گفت که اهل یکی از شهرهای همجوار بوشهر است، مجرد میباشد و فقط برادری دارد که از وضعیت او خبر دارد چون پولهایش را به او میدهد تا برایش در بانک نگهداری کند. در واقع خیلی زود مشخص شد که مامورین با یک کارتنخواب پولدار روبرو هستند؛ چرا که سه و نیم میلیون تومان وجه نقد شامل چک پول و اسکناس در جیبهایش با خود به همراه داشت.
پولها هم مال خودمه
این کارتنخواب متکدی در پاسخ اینکه چرا مثل بقیه دنبال کاری نرفتی، گفت: الآن هم کار میکردم؛ پولها هم مال خودمه. مگه مال شماست؟! کار کردم و پول درآوردم!
وی در جواب مامورین که پرسیدند: پولهایت را چهکار میکردی گفت: هر سه ماه آن را به برادرم میدادم تا به بانک ببرد.
بررسیهای شهرداری نشان میدهد وی دو حساب بانکی در بوشهر و شهرستانهای اطراف مرکز استان دارد. در حساب نخست که در یکی از بانکهای میدان اصلی شهر افتتاح شده، حداقل ۲۵ میلیون تومان سپرده دارد و در شهرستان محل تولدش هم به وسیله برادرش ۳۰ میلیون تومان پول نگهداری میکند.
وی در پاسخ به اینکه با این همه پول میخواستی چه کار کنی؟ گفت: قصد ازدواج داشتم، اما به خاطر «کارم» وقت نمیکردم!
اسماعیل در اظهاراتش به مامورین شهرداری گفت که «۹ کلاس سواد دارد، شبها در پشت پمپ بنزین خیابان طالقانی میخوابیده است، بیش از سیزده سال است که کارش گدایی است و چون مردم شهر بوشهر به گداها خوب پول میدهند، شهر خودش را رها کرده و اینجا را برای کار انتخاب کرده است.»
روز بعد که بازپرسی قضایی از وی انجام شد، مقرر گردید وی هر چه سریعتر شهر بوشهر را ترک کند، در غیر این صورت مجدد دستگیر و به یکی از شهرهای دوردست کشور فرستاده میشود.