داستان حضرت ابراهیم (بخش دوازدهم)
همانطور که گفتیم ابراهیم (ع) غذای مناسبی فورا فراهم ساخت اما هنگامیکه سفره غذا گسترده شد میهمانهای ناشناس دست به غذا دراز نکردند، او از این امر وحشت کرد و وحشت خود را کتمان ننمود، با صراحت به آنان گفت: «ما از شما ترسانیم». این ترس بخاطر سنتی بود که در آن زمان و زمانهای بعد و حتی در عصر ما در میان بعضی از اقوام معمول است که هرگاه کسی نان و نمک کسی را بخورد به او گزندی نخواهد رساند و خود را مدیون او میداند. به همین دلیل دست نبردن به سوی غذا دلیل بر قصد سو و کینه و عداوت است. ولی چیزی نگذشت که فرشتگان، ابراهیم را از نگرانی بیرون آوردند و به او گفتند: «ترسان مباش، ما تو را به پسری دانا بشارت میدهیم». در اینکه منظور از(پسر دانا)کیست با توجه به آیات دیگر قرآن شک نیست که منظور، «اسحاق» است چراکه هنگامیکه فرشتگان این بشارت را به ابراهیم دادند، همسر ابراهیم – ساره- که ظاهرا زن عقیمی بود حضور داشت و این بشارت به او داده شد. این را میدانیم که ساره مادر اسحاق است و ابراهیم، قبلا از هاجر صاحب پسری به نام اسماعیل شده بود ولی ابراهیم بخوبی میدانست که از نظر موازین طبیعی تولد چنین فرزندی از او بسیار بعید است، هرچند در برابر قدرت خدا هیچ چیزی محال نیست ولی توجه به موازین عادی و طبیعی، تعجب او را برانگیخت، لذا گفت: «آیا چنین بشارتی به من میدهید در حالی که من به سن پیری رسیدهام؟! راستی به چه چیز مرا بشارت میدهید؟ آیا این بشارت شما به امر و فرمان خداست یا از ناحیه خودتان؟ صریحا بگویید تا اطمینان بیشتر پیدا کنم!» بعضی گفتهاند ابراهیم به هنگام تولد نخستین فرزندش اسماعیل ۹۹ساله بود و به هنگام تولد اسحاق ۱۱۲سال داشت. به هرحال فرشتگان مجال تردید یا تعجب بیشتری به ابراهیم ندادند و با صراحت و قاطعیت به او گفتند: «ما تو را به حق بشارت دادیم» و به دنبال آن برای تاکید -به گمان اینکه مبادا یاس و ناامیدی بر ابراهیم، غلبه کرده باشد-گفتند: «اکنون که چنین است از مایوسان مباش». ولی ابراهیم بزودی این فکر را از آنها دور ساخت که یاس و نومیدی از رحمت خدا بر او چیره شده باشد، بلکه تنها تعجبش روی موازین طبیعی است، لذا با صراحت گفت: «جز گمراهان چه کسی از رحمت پروردگارش مایوس میشود؟!»
با ویکی روان همراه باشید.
ابراهیم خانه کعبه را بنا میکند
از قرآن و احادیث و تواریخ اسلامی به خوبی استفاده میشود که خانه کعبه پیش از ابراهیم، حتی از زمان آدم(ع) برپا شده بود. در سوره ابراهیم از قول این پیامبر بزرگ میخوانیم: «پروردگارا! من بعضی از فرزندانم را در این سرزمین خشک و سوزان در کنار خانه تو سکونت دادم». همچنین قرآن میگوید: «بیاد آورید هنگامی را که ابراهیم و اسماعیل پایههای خانه(کعبه) را بالا میبردند و میگفتند: «پروردگارا از ما بپذیر، تو شنوا و دانایی». این تعبیر میرساند که شالودههای خانه کعبه وجود داشته و ابراهیم و اسماعیل پایهها را بالا بردند.
پاداش ابراهیم مقام امامت
قرآن کریم در فرازی دیگر از مهمترین فرازهای زندگی ابراهیم(ع) یعنی آزمایشهای بزرگ او و پیروزیاش در صحنه آزمایشها سخن میگوید، آزمایشهایی که عظمت مقام و شخصیت ابراهیم را کاملا مشخص ساخت و ارزش وجود او را کاملا آشکار کرد. هنگامی که ابراهیم از عهده آزمایشهای سخت الهی برآمد، خداوند میباید جایزهای به او بدهد. فرمود: «من تو را رهبر و پیشوای مردم قرار دادم». ابراهیم تقاضا کرد: «از دودمان من نیز امامانی قرار ده تا این رشته نبوت و امامت قطع نشود و قائم به شخص من نباشد.» اما خداوند در پاسخ او فرمود : «پیمان من، یعنی مقام امامت، به ظالمان هرگز نخواهد رسید». تقاضای تو را پذیرفتم، ولی تنها آن دسته از ذریه تو که پاک و معصوم باشند شایسته این مقامند!
وسایل ازمون ابراهیم
از بررسی آیات قرآن چنین استفاد میشود وسایلی که خداوند ابراهیم را به آن آزمود یک سلسله وظایف سنگین و مشکل بوده که خدا بر دوش ابراهیم گذارده بود و این پیامبر مخلص همه آنها را به عالیترین وجه انجام داد. این دستورات همانطور که دیدید عبارت بود از بردن فرزند به قربانگاه و آمادگی جدی برای قربانی کردن او به فرمان خدا! بردن زن و فرزند و گذاشتن آنها در سرزمین خشک و بیآب و گیاه مکه! قیام در برابر بتپرستان بابل و شکستن بتها و دفاع بسیار شجاعانه در آن محاکمه تاریخی و قرار گرفتن در دل آتش و حفظ خونسردی کامل و ایمان در تمام این مراحل! مهاجرت از سرزمین بتپرستان و پشت پا زدن به زندگی خود و ورود به سرزمینهای دوردست برای ادای رسالت خویش و براستی هر یک از آنها آزمایشی بسیار سنگین و مشکل بود، اما او با قدرت و نیروی ایمان از عهده همه آنها برآمد و ثابت کرد که شایستگی مقام «امامت» را دارد.
امام کیست؟
از قرآن برداشت میشود: «مقام امامتی که به ابراهیم بعد از پیروزی در همه آزمونها بخشیده شد فوق مقام نبوت و رسالت بود.» در حدیث پرمعنی از امام صادق(ع) نقل شده: «مقام امامت از مقام نبوت هم بالاتر بود.»