دچار مشکل شدیم، دیگر من را نمیخواهد
پرسشی دیگر در سوالات روانشناسی ویکی روان:
سلام. من دانشجوی ۲۳ ساله هستم.
حدود ۲ ساله که با یکی از همکلاسیام که ۲۴ سالشه دوستم.
ما قصدمون ازدواج بود طی این دوران خانودهام خیلی بهش علاقه نشون دادن حتی بعد از کلاسامون مادرم ناهار دعوتش میکرد و تو مهمونیامون هم بود.
من واقعا بهش علاقه دارم.
خودش میدونه اوایل خیلی خوب بودیم.
اما چند وقتی هست که دچار مشکل شدیم.
ما با هم چند باری رابطه داشتیم که متاسفانه به باردار شدنش منجر شد.
با هزینههای زیادی که من و خانوادم تقبل کردیم واسه دکتر این قضیه با کمک خانوادم حل شد.
الآن واقعا برام عجیبه که بعد از این اتفاقا دچار مشکل شدیم و میگه که منو نمیخاد.
میگه به درد هم نمیخوریم.
آخه یه بار دعوامون شد.
منم گفتم تو مجبوری با من باشی سر این اتفاق.
اونم لج کرد!
میگه نمیخام تورو.
نمیدونم چرا انقد ساده داره میگذره؟!
واقعا موندم.
به نظرتون چه کاری انجام بدم؟
منم باید کوتاه بیام و بکشم کنار؟
منم باید ولش کنم؟
با ویکی روان همراه باشید.
پاسخ مشاور روانشناس ویکی روان به سوال روانشناسی شما:
این موضوع به احتمال زیاد به دلیل از دست دادن فرزند و شوک ناشی از آن بوده است و به صورت شوک و همچنین احساس ناامنی و افسردگی در خال حاضر بروز کرده است.
دلایل اطلاع خانواده شما و عدم اطلاع خانواده ایشون یکی دیگر از مسائلی است که به احساس ناامنی ایشان اضافه می شود.
بنابراین پیشنهاد دارم برای بررسی بالینی و همچنین تعیین وضعیت ارتباط خودتون به صورت حضوری و یا از طریق مشاوره روانشناسی آنلاین ویدئویی اقدام کنید.