سازش زوجین پس از تولد فرزند
همه زوجها خیلی زود میفهمند که ازدواج هرگز پاسخگوی تمام انتظارات آنها نخواهد بود. در نتیجه، ناگزیر به رشتهای از سازشها متوسل میشوند تا در طی آنها با تغییر رفتار و روابط خود به حداکثر میزان رضایت و حداقل میزان ناکامی دست یابند. این حوزههای مختلف «سازشیابی تکالیف زناشویی» خوانده میشود. یکی از حوزههای سازشیابی، سازش پس از تولد فرزند یا همان والد شدن است که در زیر به آن اشاره میشود.
سازشیابی تکالیف زناشویی یا همان سازش زوجین پس از تولد فرزند
با ویکی روان همراه باشید.
پدر شدن
آلدرد، روانپزشک، میگوید: بارداری اول یک بحران ۹ ماهه است، شکر خدا که ۹ ماه طول میکشد چون آمدن بچه مستلزم دگرگونیهای بسیار شدید در نحوه سازش زوجین با یکدیگر است.
در سالهای اخیر، تمایل بیشتر بر آن بوده است که تولد نخستین بچه را دورهای از استرس و گذار به شمار آورند، نه بحران.
میزان استرس در زوجهای مختلف، متفاوت است. هر چه ازدواج یک زوج قبل از تولد فرزند آنان استرس زا تر باشد، احتمال بروز مشکل در سازگاری پس از تولد فرزند بیشتر خواهد بود.
علاوه بر آن، اگر انتظارات والدین با واقعیتها همخوانی نداشته باشد، استرس به دلیل سرخوردگی والدین بیشتر میشود.
گاه استرس به دلیل برنامهریزی نشده بودن بارداری پدید میآید. بخشی از استرس از این حقیقت نشأت میگیرد که اکثر زوجها برای والد شدن آمادگی کافی ندارند.
مادری میگفت: «ما میدانستیم بچه چگونه درست میشود ولی نمیدانستیم مسئولیت آن شبیه چیست».
اکثر والدین، در زمان تولد فرزند اول خود، مطلقا تجربهای در مراقبت از شیرخوار ندارند
یکی از مطالعات انجام شده نشان داد مردانی که از طریق شرکت در کلاسهای آموزشی، خواندن کتاب و نظایر آن برای پدر شدن آمادگی یافته بودند، در قیاس با مردانی که این آمادگیها را نداشتند، از والد شدن رضایت بیشتری کسب کردند.
در واقع سه عامل در آمادگی پدران برای والد شدن در نخستین بار سهیم است:
- احساس ثبات در رابطه زوج
- امنیت مالی
- احساس نیاز به خاتمه فصل بیفرزندی
میزان استرس، با توجه به مزاج کودک و سهولت مراقبت از وی در کودکان مختلف متفاوت است. زحمت مراقبت از برخی کودکان اندک است.
برخی دیگر مانند کودکان بیشفعال یا بیمار ،به مراقبتی فوق طاقت نیاز دارند. در هر حال همه شیرخواران به مراقبت زیادی نیاز دارند و با تولد هر کودک، تازه استرس قابل توجهی به والدین وارد میشود.
بخشی از این استرس حاصل گذار ناگهانی به والد شدن است. در واقع برخلاف پذیرش نقش شغلی، تولد یک کودک با مسؤلیتپذیری تدریجی همراه نیست.
درست مثل این است که زن بدون گذراندن هیچ آموزشی از دانشجویی که در حال درس خواندن است به استاد تبدیل شود. مادر ناگزیر است بلافاصله، وظیفه ۲۴ ساعتهای را که در آن مسئولیت شیرخواری شکننده و اسرارآمیز با وابستگی کامل به او سپرده شده، آغاز کند.
به همین دلیل، مشارکت شوهر با زن در امر مراقبت از کودک امری حیاتی است. زنها اغلب ترجیح میدهند میزان مشارکت شوهرشان در مراقبت از کودکان از مشارکتی که آنها عملا عهدهدار میشوند، بیشتر باشد.
اگر زن امید زیادی به سهیم شدن همسرش در انجام امور منزل پس از تولد فرزند اول داشته باشد و شوهر در برابر خواسته همسر خود بیتفاوت باشد، معمولا این امید در نهایت به احساس دور شدن او از شوهرش منجر خواهد شد.
پس از تولد فرزند اول در بسیاری از موارد، وقتی زن و شوهر در مورد مراقبت از کودک به توافق نمیرسند، زن انتظارات خود را تغییر میدهد اما به بهای تعدیل عشقی که نسبت به همسر خود احساس میکند.
به طور کلی، در طول زمان، بسیاری از زنها میتوانند اشتیاق همسرشان را به کمک در مراقبت از کودک تغییر دهند، خصوصا وقتی شوهر در مییابد که این مشارکت هم مزایای مثبت بسیاری برای خودش دارد و هم فرزندشان.
شوهران دلسوزی که به همسر خود عشق میورزند و سعی در خشنود کردن آنها دارند، زنهایی خشنود و سازگار دارند.
افزایش همبستگی نگرش زن و شوهر به مراقبت از کودک، به آنان کمک میکند تا به تفاهم مشترکی در زمینه مسؤلیت های مراقبت از کودک دست یابند که نظر هر دو نفر را تامین کند و در نهایت این سازش، به رضایت از رابطه زناشویی میانجامد.