روانشناسی

علت خودکشی افراد چیست؟

به طور کلی علت خودکشی افراد این است که از مشکلی غیر قابل حل و فشار روانی فرار می‌کند و به سوی آرامشی می‌رود که احساس می‌کند با کشتن خودش به آن دست خواهد یافت. هیچ آسیب رسانی به خود بدون احساس نیازمندی نیست و انجام نمی‌شود و بستگی به این دارد که این نیاز تا چه حد برای فرد ، مهم و حساس می باشد.

احساس معمولی در خودکشی احساس درماندگی و ناامیدی است . فرد این حالت و احساس را دارد که من هیچ کاری را نمی‌توانم انجام بدهم مگر خودکشی؛ هیچ‌کسی نمی‌تواند به من کمک بکند و هیچ امیدی به آینده نمی‌توان داشت.

علت خودکشی مردم چیست؟

با سایت روانشناسیویکی روان همراه باشید.

خودکشی، نوعی فریاد است معنای آن فریادی است برای طلب کمک.

فرد با اقدام به خودکشی می‌خواهد به این شکل با افراد مورد نظر و علاقه خود ارتباط برقرار نموده و بدین وسیله جلب توجه نماید.

انواع

در بررسی علت خودکشی میتوان اشاره کرد که «همبستگی شدید اجتماعی» و «همبستگی ضعیف اجتماعی» هر دو منجر به خودکشی می‌شوند. در همبستگی شدید، خودکشی، اشکال دیگرخواهانه به خود می‌گیرد. در همبستگی ضعیف نیز خودکشی خودخواهانه شکل می‌گیرد؛ شرایطی که در آن افراد ایزوله و منزوی شده‌اند.

اما از این دو مورد که بگذریم، به خودکشی «آنومیک»یا «بی‌نظم» می‌رسیم؛ این نوع از خودکشی؛ در پی بی‌هنجاری اجتماعی پیش می‌آید. برای مثال ورشکستگان اقتصادی و یا سیاسی به این دلیل ممکن است دست به این کار بزنند.

نرسیدن به ایده‌آل‌ها مهم ترین علت خودکشی است

در خودکشی آنومیک افراد، دیگر در وضعیت پیشین قرار ندارند و شرایط به‌ وجود آمده منجر می‌شود که دست به خودکشی بزنند. در این نوع از خودکشی، افراد ایده‌آل‌هایی دارند که جلوی آن به نحوی گرفته شده‌است.

برای مثال کسانی که خودکشی عاشقانه می‌کنند، دنیایی ایده‌آل برای خود ساخته بوده‌اند که به آن نرسیدند و یا کسانی که تصوری نسبت به زندگی زناشویی داشته‌اند و پس از رسیدن به آن متوجه می‌شوند که آن چیزی نبوده که فکر می‌کردند.

یک علت خودکشی این است که افراد یک جامعه به امکانات زندگی روزمره دست پیدا نکنند

در جامعه‌ای که تعداد جوانان آن زیاد است، به‌تبع نیاز به شغل، امکانات و… در آن شکل می‌گیرد که اگر این نیاز رفع نشود، سرخوردگی‌ها و افسردگی‌ها می‌توانند منجر به خودکشی در برخی از افراد شوند.

به این دلیل که تقسیم درستی میان منابع مختلف صورت نگرفته است. بهتر است در اینجا مثالی بزنیم.

در جامعه ما به دلیل ممنوعیت‌های شدید دینی، محدودیت‌هایی در ارتباط میان دوجنس شکل می‌گیرد و جوانان که نیاز به امکانات و شرایطی برای برقراری ارتباط‌های میان جنسیتی دارند، هنگامی که این امکانات نباشد، سرخوردگی به سراغ‌شان می‌رود.

علت خودکشی

عدالت اجتماعی کجاست؟

ضعیف ‌بودن عدالت اجتماعی در جامعه و به‌ طور کلی ناکامی‌های اجتماعی و اقتصادی در جامعه منجر به خودکشی می‌شوند که ‌دلیل، عدم برقراری عدالت اجتماعی است.

عدالت اجتماعی یعنی هر فردی سرمایه‌های فیزیکی، اقتصادی و… را بنابر تلاش به‌دست بیاورد. عدالت اجتماعی یعنی رانت‌خواری وجود نداشته باشد

هر عاملی که به این عدالت خدشه وارد کند، درنهایت سرخوردگی و کشتن خود را منجر می‌شود.

خودکشی راه حل نیست

توی کوچه‌ های همین شهر شلوغ هر روز آدم‌های زیادی خودکشی را به عنوان راه آخر بر می‌گزینند.

راهی که راه‌ حل نیست، تنها صورت مسأله را برای خودشان پاک می‌کنند و برای سایرین غم و فقدان و افسردگی بر جای می‌گذارند و برای جامعه، از دست رفتن نیروی جوان و فعالش را.

نکته: کسی که تصور می‌کند برایش راه حلی وجود ندارد و به‌ طور کلی درمانده و مستاصل می‌شود به حمایت زیادی نیاز دارد که بداند راه حل عدم حل مشکلات، «خودکشی» نیست.

راه‌های دیگری وجود دارد که می‌تواند وی را به هدفش نزدیک‌تر کند ولی عمق فاجعه درونی و دردهای درونی وی مانع دید وسیع می‌شود. صورت مسله را پاک نکنیم، به دنبال علت خودکشی این دست افراد باشیم و آن را حل کنیم، همیشه امیدی هست.

پروانه صفایی مقدم

متخصص روانشناسی بالینی، عضو تیم مشاوره غیرحضوری ویکی روان، عضو سازمان نظام روانشناسی، عضو سازمان علوم شناختی و سخنران برتر سمینارها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا