ماندن در رابطه به خاطر فرزندان
در بسیاری از کامنتها و درد دلها میبینیم و میشنویم که افراد بخصوص خانمها ادعا میکنند ما به خاطر بچهها در یک رابطه زناشویی ماندهایم و داریم تحمل میکنیم!اینها با ماندن در رابطه به خاطر فرزندان نقش ناجی و قربانی را خوب بازی میکنند و بالطبع آزارگری هم به دنبال خواهد آمد.
ادامه زندگی مشترک به خاطر فرزندان
با سایت روانشناسیویکی روان همراه باشید.
تحقیقات نشان داده است که کودکان طلاق آسیب خواهند دید و بدون شک خلاءها و مشکلاتی را تجربه خواهند نمود. در این مسئله هیچ شکی وجود ندارد.
یعنی تک والدی برای کودکان آسیبهایی را در پی خواهد داشت ولی نکته قابل توجه و مهم این است که در خانوادههایی که والدین مدام با هم مشاجره میکنند و دعوا و بحث و جدل و کتک کاری و بیتوجهی و بیمحبتی و توهین و بیاحترامی وجود دارد، بیشک کودکان در این چنین محیطهایی آسیبهای بیشتری میبینند و آسیب این کودکان از کودکان تک والدی بیشتر است. پس ماندن در رابطه به خاطر فرزندان الزاماً به نفع آنها نیست.
حالا کسانی که ادعا میکنند به خاطر فرزند در رابطه ماندهاند؛ ما معتقدیم، این یک توجیه است و بهانهای برای امور شخصی دیگر میباشد.
اگر کسی واقعا به خاطر فرزندش در رابطه مانده است و میخواهد فرزندش آسیب نبیند باید طوری رفتار کند و زندگی را رقم بزند که بچه آسیبهای دیگر و بیشتر را هم متحمل نشود.
در اصل اگر ماندن در رابطه به خاطر فرزندان را انتخاب کرده اید باید نقش پدر یا مادر بودن خود را به نحو احسن ایفا کنید و صرفا بودن در یک رابطه پر از جنگ و جدل برای بچهها مفید نیست. پس منتی بر فرزندان خود نگذارید.
احتمالا دلایل شخصی و نهفته دیگری در پس ذهن شما وجود دارد.
برای مثال، فقط یکی از آنها میتواند ترسهای خود شما باشد، ترس از تنهایی، ترس از ناتوانیهای خودتان و…
بنابراین اگر در رابطهتان ماندهاید و مدام در حال جنگ و جدل هستید، خود را به خاطر بچهها فریب ندهید و نگویید من این اوضاع را به خاطر فرزندانم تحمل میکنم.
اگر واقعا راست میگویید، باید به خاطر فرزندانتان اوضاع را روبهراه سازید و محیطی امن و بدون جنجال برای او درست کنید و بعد بگویید به خاطر فرزندانم چنین کاری را انجام دادم بنابراین، لطفا خودمان را گول نزنیم. گاهی برای جلب احساس ترحم دیگران و یا برای این که به ما بگویند عجب آدم فداکاری است، بچهها را سپر بلا قرار میدهیم.
اگر واقعا پدر خوب بودن و مادر خوب بودن برای کسی ارزش باشد و معنا داشته باشد باید به معنای واقعی آن مسئولیت را به عهده بگیرد و یکی از وظایف والدین ایجاد محیط امن و با آرامش برای فرزندان است.
حالا با خود بگویید: «من به خاطر فرزندم در رابطه ماندهام. خب، به خاطر فرزندم، فلان کار منفی را انجام ندادم، غر نزدم، بحث نکردم، دعوا نکردم، بی احترامی نکردم و… و الگوی مناسبی برای فرزندم بودم.
به او یاد دادم که چگونه خشمش را مدیریت کند، چگونه محبتش را ابراز کند، چگونه همدلی را نشان دهد، چگونه مسائلش را حل کند و بسیاری دیگر از مهارتها را به او با رفتارم آموزش دادهام.»
اینها میشود، نمونههایی از واقعیت درونی والدین واقعی که به خاطر فرزندانشان، حاضرند فداکاری کنند وگرنه من در رابطهای بمانم ولی مدام با همسرم در جنگ و دعوا باشم آنچه فرزندم یاد میگیرد؛ بیاحترامی، پرخاشگری، توسری خور بودن، یا اضطراب و افسردگی و هزاران پیامد منفی دیگر است.
آیا در چنین شرایطی باز هم بر سر فرزند خود منت میگذارید که به خاطر تو این زندگی فلاکتبار را تحمل کردهام؟
با خود صادق باشید. اگر غیر از این رفتار میکنید، به دنبال راه حل مناسبی برای مشکلات خودتان باشید و در اصل به خودتان کمک کنید و خودتان را نجات بدهید.
زیرا تا زمانی که شما احساس خوبی در خودتان نداشته باشید هرگز نمیتوانید همسر یا پدر یا مادر خوبی باشید.
بنابراین توصیه میشود اول خودتان را دوست داشته باشید و به دنبال رفع نیازهای خودتان باشید، احساس خوبی داشته باشید و بعد همسر و والدین خوبی خواهید شد.