غزل شماره ۵۶۳ مولانا (دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد) را میتوان یکی از زیباترین غزلیات حضرت مولانا دانست که با اجرای بی نظیر استاد شهرام ناظری شنیدنی تر شده است. مولانا فخر همه فارسی زبانان است، عاشقان حقیق هر روز نکته ای تازه از دریای …
بیشترشعر و ادبیات
معنی غیرت چیست؟ (تعریف غیرت در روانشناسی)
تعریف غیرت چیست و چرا از این اصطلاح زیاد استفاده می شود؟ معنی غیرت خیلی واضح نیست چون معمولا برداشت های شخصی و متفاوتی از انواع غیرت وجود دارد. به همین خاطر باید با دیدی متفاوت به آن نگاه کرد و دوباره غیر را معنی کرد. در این مطلب سایت …
بیشترشعر شاه شمشاد قدان با صدای سالار عقیلی (دانلود)
غزل شماره ۳۸۷ یا همان شعر شاه شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان یکی از دوست داشتنی ترین ابیات فارسی است. با خواندن هر باره این غزل زیبا شاه ماهی غزل شعر و ادبیات ایران بزرگ حافظ شیرازی دل ها را می برد و آدمی را از خود بیخود می کند. …
بیشترشعر آن کیست از شکیب دارابی
شعر و ادبیات فارسی از لطافت و زیبایی خاصی برخوردار است و جلا دهنده روح انسان میباشد. در ادامه یکی از آثار شاعر جوان کشورمان آقای شکیب دارابی با نام آن کیست را به صدای خود ایشان میشنویم. آهنگ پس زمینه: در شهر ساخته استاد حسین علیزاده با ویکی روان …
بیشترمیتوانی بر روی آب راه برو!
با ویکی روان همراه باشید. ابوسعید را گفتند: کسی را میشناسیم که مقام او آن چنان است که بر روی آب راه میرود. شیخ گفت: کار دشواری نیست؛ پرندگانی نیز باشند که بر روی آب پا مینهند و راه میروند. گفتند: فلان کس در هوا میپرد. گفت: مگسی نیز در …
بیشترشاگردی حکیم ژاپنی
حکیم ژاپنی در صحرایی روی شنها نشسته و در حال مراقبه بود. مردی به او نزدیک شد و گفت مرا به شاگردی بپذیر! حکیم با انگشت خطی راست بر روی شن کشید و گفت: کوتاهش کن. مرد با کف دست نصف خط را پاک کرد. با ویکی روان همراه باشید. …
بیشترسیرت زیبا
اﺳﺘﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ: «به نظر ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ ﻣﯽﮐﻨﺪ؟» ﻫﺮﯾﮏ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ؛ ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺖ: «ﭼﺸﻤﺎﻧﯽ ﺩﺭﺷﺖ.» با ویکی روان همراه باشید. ﺩﻭﻣﯽ ﮔﻔﺖ: «ﻗﺪﯼ ﺑﻠﻨﺪ..» ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ: «ﭘﻮﺳﺖ ﺷﻔﺎﻑ ﻭ ﺳﻔﯿﺪ!» ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺳﺘﺎﺩ، دو کاسه کنار شاگردان گذاشت و گفت: «به این دو …
بیشترتلقین نابودگر
ﺭﻭﺯﯼ ﺯﻧﺒﻮﺭ ﻭ ﻣﺎﺭ ﺑﺎ ﻫﻢ بحثشاﻥ ﺷﺪ! ﻣﺎﺭ میگفت: ﺍﻧﺴﺎنها ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﻇﺎﻫﺮ ﺧﻮﻓﻨﺎﮎ ﻣﻦ میمیرﻧﺪ؛ ﻧﻪ به خاﻃﺮ ﻧﯿﺶ ﺯﺩﻧﻢ! ﺍﻣﺎ ﺯﻧﺒﻮﺭ ﻧﻤﯽﭘﺬﯾﺮﻓﺖ. با ویکی روان همراه باشید. ﻣﺎﺭ، ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﺣﺮﻓﺶ، ﺑﻪ ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺯﯾﺮ ﺩﺭﺧﺘﯽ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ؛ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺷﺪ ﻭ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺯﻧﺒﻮﺭ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺍﻭ …
بیشترفریدون مشیری | رازنگهدارترین
با شعری از فریدون مشیری با ویکی روان همراه باشید. ای تو با روح من از روز ازل یارترین کودک شعر مرا مهر تو غمخوارترین گر یکی هست سزاوار پرستش به خدا تو سزاوارترینی، تو سزاوارترین عطرنام تو که در پرده جان پیچیده ست سینه را ساخته از یاد تو سرشارترین …
بیشترمرد ثروتمند فقیر
روزی یک مرد ثروتمند پسر بچه کوچکش را به یک روستا برد تا به او نشان دهد مردمیکه در آنجا زندگی میکنند چقدر فقیر هستند. آن دو، یک شبانه روز در خانه محقر یک روستایی مهمان بودند. در راه بازگشت و در پایان سفر مرد از پسرش پرسید: نظرت در …
بیشترقصرها و خانه های زیبا
مردی درحالیکه به قصرها و خانههای زیبا مینگریست به دوستش گفت: «وقتی این همه اموال را تقسیم میکردند ما کجا بودیم.» دوست او دستش را گرفت و به بیمارستان برد و گفت: «وقتی این بیماریها را تقسیم میکردند ما کجا بودیم !» انسان زمانی که پیر میشود تازه میفهمد نعمت …
بیشترآبلیموی تقلبی
در کربلا عطار مشهوری زندگی میکرد. روزگاری مریض شد و بیماریاش طولانی گردید. یکی از دوستان به عیادتش رفت؛ دید که از وسایل زندگی چیزی برایش باقی نمانده است؛ فقط حصیری در زیر بدن و متکایی در زیر سر دارد. تاجر ثروتمند دیروز، حالا به چنین روزی افتاده است . …
بیشترهدیه به حاکم شهر
مردی یک جواهر زیبا و باارزش پیدا کرد. میخواست آن را به حاکم شهر خود هدیه کند چون فکر میکرد عنایت و توجه حاکم به او برایش سود بیشتری نسبت به ارزش خود جواهر به همراه خواهد داشت. نزد حاکم رفت اما حاکم از پذیرفتن او خودداری کرد. خیلی تعجب …
بیشتر