سکونت آدم در بهشت
قرآن مجید نه کتاب تاریخ است، نه بیان سرگذشتها، نه بیان صفات بهشت و جهنم، نه بیان اسرار زمین و آسمانها، بلکه «کتاب هدایت بشر» است. ولی از آنجا که بهترین درسهای عبرت در تاریخ پیشینیان مخصوصا انبیا بزرگ و اقوام و ملتهایی که روزی بر بخشهای عظیمی از زمین فرمانروایی داشتند و سپس منقرض شدند، نهفته است و عالیترین درسهای توحید در اسرار آفرینش جهان دیده میشود، قرآن با روشی خاص سراغ این امور میرود و سرمشقهایی تهیه میکند که موثرترین نقش را در هدایت انسانها دارد.
جالب اینکه آهنگ آیات قرآن و روش آن در بیان این نکات، به گونهای است که پیر و جوان، دانشمند و علما هر کدام به فراخور حال خود از این خرمن نور هدایت خوشه میچینند.
داستانهای اقوام پیشین، به راستی هرخوانندهای را در دنیایی مملو از روشنیها و هدایتها فرو میبرد و راه و رسم زندگی آمیخته با «سعادت» و «خوشبختی» را به او نشان میدهد.
این ادعا نیست، شما هم میتوانید به قرآن نزدیکتر شوید و این حقیقت را بیازمایید. با ما باشید هر شب با قصههای قرآن برگرفته از تفسیر نمونه
با ویکی روان همراه باشید.
به نام خدا
قسمت اول: اولین خانواده درروی زمین
خواست خداوند چنین بود که در روی زمین موجودی بیافریند که نماینده او باشد، صفاتش پرتوی از صفات پروردگار و مقام و شخصیتش برتر از فرشتگان. خواست او این بود که تمامی زمین و نعمتهایش را در اختیار چنین انسانی بگذارد نیروها، گنجها، معادن و تمام امکاناتش را.
سوال فرشتگان؟
فرشتگان به عنوان سوال برای درک حقیقت و نه به عنوان اعتراض«گفتند آیا در زمین کسی را قرار میدهی که فساد کند و خونها بریزد؟! درحالی که ما تو را عبادت میکنیم، تسبیح و حمدت بجا میآوریم و تو را از آنچه شایسته ذات پاکت نیست پاک میشمریم.»
ولی خداوند در اینجا پاسخ سربسته به آنها داد که توضیحش در مراحل بعد اشکار گردید: «فرمود من حقایقی را میدانم که شما نمیدانید!»
فرشتگان در بوته آزمایش
آدم به لطف پروردگار دارای استعداد فوقالعادهای برای درک حقایق هستی بود. به گفته قرآن «به آدم همه اسما، حقایق و اسرار عالم هستی تعلیم داده شد» سپس خداوند به فرشتگان فرمود «اسما، اشیا و موجوداتی را که مشاهده میکنید و اسرار و چگونگی آنها را شرح دهید». ولی فرشتگان که دارای چنین احاطه علمی نبودند در برابر این آزمایش فرو ماندند لذا در پاسخ گفتند: «خداوندا منزهی تو، جز آنچه به ماتعلیم دادهای چیزی نمیدانیم. تو خود دانا وحکیمی».
آدم در بهشت
قران میفرماید: «بخاطر بیاور هنگامی را که به فرشتگان گفتیم برای آدم سجده و خضوع کنید آنها همگی سجده کردند جز ابلیس که سرباز زد و تکبر ورزید». آری او استکبار کرد و «بخاطرهمین استکبار و نافرمانی از کافران شد».
این فرمان الهی سند زنده و گواه روشنی بر شرافت انسان و عظمت مقام اوست که پس از تکمیل خلقتش، تمام فرشتگان مامور میشوند در برابر این آفرینش بزرگ سر تعظیم فرود آورند.
چرا ابلیس مخالفت کرد؟
میدانیم «ابلیس» طبق صریح قرآن از جنس فرشتگان نبود، بلکه در صف آنها قرار داشت. او از طائفه جن بود که مخلوق مادی است. انگیزه او در این مخالفت کبر و غرور و تعصب خاصی بود که بر فکر او چیره شد. او چنین پنداشت که از آدم برتر است و نمیبایست دستور سجده بر آدم به او داده شود، بلکه او باید مسجود باشد و آدم بر او سجده کند. (تفکر امروز فرقههای شیطانپرستی از اینجا نشات گرفته) خداوند «ابلیس» را مورد مواخذه قرار داد و فرمود: «چه چیز سبب شد که در برابر آدم سجده نکنی و فرمان مرا نادیده بگیری». او در پاسخ به عذر ناموجه متوسل گردید و گفت: «من از او بهترم ،به دلیل اینکه مرا از آتش آفریدی و او را از خاک وگل»! گویی میپنداشت که آتش برتر از خاک است، این یکی از اشتباهات بزرگ ابلیس بود. شاید هم اشتباه نمیکرد و آگاهانه دروغ میگفت اما داستان شیطان به همینجا پایان نیافت. او به هنگامی که خود را مطرود دستگاه خداوند دید، طغیان و لجاجت را بیشتر کرد و به جای توبه و بازگشت به سوی خدا و اعتراف به اشتباه، تنها چیزی که از خدا تقاضا کرد این بود که گفت: «خدایا! مرا تا پایان دنیا مهلت ده و زنده بگذار». گرچه در قرآن تصریح نشده است که چه اندازه از تقاضای شیطان پذیرفته گردید، ولی به او گفته شد: «به تو تا روز معینی مهلت داده خواهد شد» سپس شیطان که این مهلت را در جهت گمراه کردن آدم گرفته بود گفت: «نه تنها بر سر راه آنها کمین میکنم بلکه از پیش رو و از پشت سر و از طرف راست و چپ، از چهار طرف، به سراغ آنها میروم». فرمان بیرون رفتن ابلیس از حریم قرب خدا و مقام و منزلت بالا صادر شد.
سکونت خانواده آدم در بهشت
به هر حال بعد از این ماجرا به آدم دستور داده شد او و همسرش در بهشت سکنی گزینند. به آدم گفتیم: «تو و همسرت در بهشت ساکن شوید و هرچه میخواهید از نعمتهای آن گوارا بخورید! ولی به این درخت مخصوص نزدیک نشوید که از ظالمان خواهید شد». از آیات قران استفاده میشود که آدم برای زندگی در روی زمین، همین زمین معمولی آفریده شده بود، ولی در آغاز خداوند او را ساکن بهشت که یکی از باغهای سرسبز و پرنعمت این جهان بود ساخت؛ محیطی که در آن برای آدم هیچ گونه ناراحتی وجود نداشت. آدم باید با میزان اراده خود، مشکلات زندگی در زمین، مسئولیتها و تکالیف و چشمپوشی از پارهای از اشیاء آماده میشد و همچنین لازم بود بداند اگر خطا و لغزشی دامنگیرش شود، درهای سعادت برای همیشه به روی او بسته نمیشود، بلکه اگر بازگردد و پیمان ببندد و برخلاف دستور خدا عملی انجام ندهد دوباره نعمتهای الهی به سوی او باز خواهد گشت. او بایستی تا حدی پخته میشد، دوست و دشمن خویش را میشناخت، اینها مطالبی بود که آدم و فرزندانش در زندگی آینده خود به آن احتیاج داشتن.د
آنچه از اخلاق در این قسمت آموختیم؛ دوری از رذائل حسادت، تکبر، دروغ، مقایسه نابجا و عذرخوا ی نکردن از اشتباه و ماندن در آن با تعصب
ادامه دارد…