به راستی سلبریتی هاو بت های خودساخته فضای مجازی چه تاثیری بر زندگی روانشناختی ما دارد؟
همه ما میدانیم که مهمترین وجهى که یک سلبریتى باید آن را رعایت کند، دامن زدن به خواست و میل عمومى مردم است. سلبریتى باید خود را مدام عرضه کند تا تکرار فراموش نشود. در این میان فضای مجازی این فرصت را به آنها میدهد تا هم رسانه ها وارد زندگى خصوصى آنها شوند و هم خودشان زندگىشان را به اشتراک بگذارند، به طورى که هر روز اخبار زیادى پیرامون آنها مخابره شود. به لطف و خاصیت شبکه های اجتماعی، سلبریتی ها هر روز در قالبهای متفاوتی عرضه میشوند و افراد زیادی نیز به هر دلیلی پیگیر اخبار و اطلاعات آنها هستند. در مورد اینکه سلبریتی ها از چه مشخصات و ویژگیهای روانی برخوردار هستند و به چه نحوی بر سبک زندگی و سلامت روان کاربران فضای مجازی تاثیر میگذارند با دکتر محمد غضنفری، تحلیلگر و روانشناس بالینی دانشگاه علوم پزشکی ایران گفتگو کرده ایم.
با ویکی روان همراه باشید.
فهرست موضوعات بررسی شده
- چه تعریفی را میتوانیم برای سلبریتى ها قائل بشیم؟ فرق یک سلبریتى با یک فرد مشهور در چیست؟
- در کشور ما کدام دسته از این سلبرتی هایی که نام بردید بیشتر طرفدار دارند و شناخته شده هستند؟
- مفهوم سلبریتى در ایران چه ویژگیها و مشخصاتی دارد و تفاوت رفتار سلبریتیهای ایرانی و خارجی در فضای مجازی در چیست؟
- بیشترین علت گرایش ما به پیگیری اخبار و اطلاعات صفحات مجازی سلبریتی ها چیست؟
- آیا اساساً سلبریتی ها میتوانند به عنوان گروه مرجع یا به زبان ساده تر الگوی جامعه محسوب شوند؟
- شبکههای اجتماعی و پیگیری صفحات شخصی سلبریتی های مجازی چگونه ممکن است منجر به بحران سلامت روان در میان کاربران شود؟
- آیا هویت امروز ما، در فضای مجازی و با دیدن نوع کنش و واکنش این سلبریتی ها ساخته میشود؟
- آیا رفتار سلبریتی های ایرانی در فضای مجازی موجب کمرنگ شدن مفهومی به نام حریم خصوصی شده است؟
- آیا مهم ترین وجهى که یک سلبریتى باید آن را در فضای مجازی رعایت کند دامن زدن به خواست و میل عمومى مردم و مخاطبان صفحه اش است؟
- این میل به رقابت و چشم و هم چشمی میان برخی ستارگان برای افزایش تعداد دنبالکنندهها از کجا ناشی میشود؟
- چه میزان از رفتار سلبریتی های دنیای مجازی واقعی است؟ آیا مثلاً آن بازیگر واقعا طرفدار محیط زیست است؟ چقدر از دغدغه فلان بازیگر به مشکلات افرادی که ناراحتی زندگی آنها است؟
- آیا سلبریتیهای حال حاضر ما در فضای مجازی اعم از ورزشکار و بازیگر و چهرههای یکشبه مشهور شده می توانند جریانساز باشند و تاثیری بر سبک زندگی مردم داشتهاند؟
چه تعریفی را میتوانیم برای سلبریتى ها قائل بشیم؟ فرق یک سلبریتى با یک فرد مشهور در چیست؟
بحث سلبریتی ها را از دیدگاههای مختلف میتوان بررسی کرد.
ممکن است فردی در زمینه خاصی مهارت داشته باشد و آن مهارت باعث شود که افراد زیادی طرفدار او باشند و به واسطه آن مهارت و هنر متفاوت شهرت خاصی به دست آورد.
ولی عده دیگری هستند که بدون داشتن مهارت خاصی تبدیل به سلبریتی میشوند.
این دسته از افراد را میتوان ذیل عنوان کاریزما که بیشتر جامعه شناسی مثل مارکس وبر آن را عنوان کرده است، طبقه بندی کرد.
ویژگی این دسته افراد و مشهور شدن آنها بیشتر به دلیل ویژگیهای ظاهری یا شخصیتی است و همین موضوع باعث میشود که طرفداران زیادی داشته باشند و مشهور شوند بدون اینکه ویژگیهای دسته اول را داشته باشند.
در کشور ما کدام دسته از این سلبرتی هایی که نام بردید بیشتر طرفدار دارند و شناخته شده هستند؟
به دلیل اینکه مردم کشور ما بیشتر تحت تاثیر تلویزیون، سینما و رسانه های دیداری هستند، بازیگران و هنرمندان جزو دسته سلبریتی ها محسوب میشوند.
در صورتی که شاید در کشورهای دیگر افراد با ویژگیهای خاصتری جزو این طیف محسوب شوند.
مثلاً فردی که ناتوانی ذهنی دارد به دلیل رفتار و ویژگیهای خاص و مهارتهایی که دارد جزو افراد بسیار مشهور یا همان سلبریتی به شمار آید.
مفهوم سلبریتى در ایران چه ویژگیها و مشخصاتی دارد و تفاوت رفتار سلبریتیهای ایرانی و خارجی در فضای مجازی در چیست؟
مسلماً فرهنگی که مردم یک جامعه در آن نفس میکشند در ویژگیهای شخصیتی افراد آن جامعه خود را نشان میدهد.
مثلاً بحث زیبایی شناسی و ویژگیهای ظاهری و علاقهمندی افراد به این نوع سلبریتی ها در کل دنیا مشترک است.
ولی در کل مکانیزم زیربنایی رفتار سلبریتی ها در کل دنیا یکی است و از نظر آسیب شناسی در مفهوم احساس خودشیفتگی طبقه بندی میشود.
ولی رنگوبوی آن با توجه به تفاوتهای فرهنگی جوامع مختلف متفاوت است.
امروزه در بیشتر نقاط جهان به دلیل فراگیر شدن موضوع سلبریتی ها و تاثیرگذاری آنها، بحث آسیب شناسی آن نیز به شدت دنبال میشود و همایشهای علمی متعددی در این زمینه برگزار شده است.
آن چیزی که به شدت در فضای مجازی جامعه ایرانی مشهود و چشمگیر و البته پسندیدهای است و دلائل فرهنگی و مذهبی را میتوان برای آن قائل شد، بحث نوعدوستی و کمک به مردم است.
ولی خب ما میدانیم که هر فرهنگ و سنت خوبی هم میتواند در قالب آسی بشناسی خود را نشان دهد.
به نظر میرسد بسیاری اوقات این ویژگی پسندیده خود را در لباس وجدان افراطی نشان میدهد.
رفتاری که ما در روانشناسی آن را تحت عنوان ارضای جانشینی عنوان میکنیم.
به این صورت که چون مثلاً نوعدوستی و کمک به مردم ویژگی پسندیدهای در فرهنگ و باورهای مذهبی ماست،
سلبریتی که ممکن است خود دچار نقص در دیده شدنهای دوران کودکی باشد، از این طریق به دنبال دیده شدن باشد و متاسفانه به دلائل ناآگاهانه مسائلی از این دست را دستآویز دیده شدنهای خود قرار دهد و تایید و تحسین دیگران را جلب کند.
از خلال صحبتهای شما و احاطه همه جانبه فضای مجازی در زندگی ما و نوع رفتار سلبریتی ها ، به نظر میرسد در روزگاری به سر میبریم که نوع کنش و واکنشهای اجتماعی ما تغییر کرده و عکس العملهای ما در قبال حوادث اجتماعی محدود و گذرا به فضای مجازی بدون هیچ عینیت بخشی در دنیای واقعی است؟
در دنیای امروزه ما بسیاری از واژگان بار معنایی خود را از دست دادند.
مثلاً همین مفهوم نوع دوستی در فرهنگ ما و استفاده ابزاری که بسیاری از سلبریتی ها در موضوعات فرهنگی، ورزشی و سیاسی از آن میکنند.
فضای مجازی “قدرت متوهم گونه ای” از مفهوم تاثیرگذاری را در جامعه و روزگار فعلی ما به وجود آورده و افراد احساس میکنند به دلیل تعداد فالوئرهای بالا فرد خاصی هستند.
صرفا با گذاشتن پستی راجع به یک اتفاق ناگوار اجتماعی این قدرت تاثیرگذاری را دارند و میتوانند تغییرات عظیم اجتماعی را به وجود بیاورند.
بنابراین بیشتر از اینکه بخواهیم از دیدگاه واکنش اجتماعی درست و متمدنانه به قضی های اعتراض کنیم، به صورت توهم گونه و از طریق فضای مجازی این کار را انجام میدهیم و انتظار دریافت تایید و تحسین هم داریم.
البته که نمیتوان منکر بسیاری از کارهای خوبی هم که انجام میشود؛ نشد.
ولی همه چیز میتواند هم جنبه آسیب شناسی داشته باشد و هم جنبه مفید.
بیشترین علت گرایش ما به پیگیری اخبار و اطلاعات صفحات مجازی سلبریتی ها چیست؟
افراد دو نیاز مهم دارند که در کودکی باید برآورده شود: ن
یاز به دیده شدن از طرف پدر و مادر و اطرافیان و نیاز به ایدهآلسازی و بزرگپنداری پدر و مادر .
وقتی که ویژگیهای مثبت کودکی به درستی دیده و شناخته نمیشود و از طرف دیگر پدر و مادر این خصوصیت و قدرت را ندارند که از طرف کودک فرد ایده آلی شناخته شوند، این احساس حقارت در کودک به وجود میآید و در بزرگسالی میخواهد با رفتارهایی که انجام میدهد جبران کمبودی را بکند که در کودکی دریافت نکرده است.
سلبریتی که با رفتارهای افراطی خود را در فضای مجازی عرضه میکند، نیاز به دیدهشدن خود را جبران میکند و این یک رفتار آسیب شناختی است.
به همین دلیل میگوییم که این دیده نشدن برای این افراد مرگ روانشناختی را به دنبال دارد چون هویت آنها را به خطر میاندازد.
از سوی دیگر کسانی که این سلبریتی ها را تایید و تحسین میکنند در نیاز به ایده سازی پدر و مادر خود در دوران کودکی دچار مشکل هستند.
البته باز هم منظور ما افرادی است که به صورت تکراری و افراطی این کار را انجام میدهند و حاضر هستند هر بهایی را دیدن و مثلاً عکس انداختن در کنار سلبریتی مورد علاقه خود بپردازند.
آیا اساساً سلبریتی ها میتوانند به عنوان گروه مرجع یا به زبان ساده تر الگوی جامعه محسوب شوند؟
باور عموم جامعه بر این است که سلبریتی ها باید الگو و گروه مرجع یک جامعه در نظر گرفته بشوند و مثلاً در نوع پوشش و گفتار و رفتار الگوی قشری از جامعه مثلاً نوجوانان و جوانان باشند.
از نظر من هر فردی با هر نوع تفکری باید به قوانین و عرف جامعه خود پایبندی داشته باشد.
ولی ما نمیتوانیم و نباید یک فرد معروف را به این دلیل که مثلاً پوششی ناهماهنگ با عرف جامعه دارد مورد انتقاد قرار دهیم، چون باور داریم که تو الگوی یک جامعه هستی.
اساساً اطلاق این عنوان الگو و یا گروه مرجع به سلبریتی ها و پیرو آن انتظار رفتار در قالب یکسری باید و نبایدها از آنها کار اشتباهی است، هر چند که این تلقی غلط از این افراد در جامعه ما وجود دارد.
شبکههای اجتماعی و پیگیری صفحات شخصی سلبریتی های مجازی چگونه ممکن است منجر به بحران سلامت روان در میان کاربران شود؟
فرقی نمیکند فردی که مشهور شده است به خاطر مهارتی که کسب کرده شناخته شده و آن را از طریق فضای مجازی عرضه میکند تا بر شهرت و تعداد طرفداران خود اضافه کند.
یا چه افرادی که ویژگی خاصی ندارند و به هر کاری دست میزنند تا شبیه آنها شوند تا این شهرت را به دست بیاورند.
این دو گروه دو دسته جداگانه هستند ولی مکانیزم زیربنایی که این شخصیت را به وجود میآورد یکی است.
ما به هیچ عنوان قصد تعمیم دادن این تبیین روانشناختی را به همه گروهها و افراد نداریم و این موضوع شامل همه سلبریتی ها نمیشود.
ولی به طور کلی اگر بخواهیم از دیدگاه آسیب شناسی بررسی کنیم، زیربنای اصلی این رفتار، موضوعی است که در روانشناسی تحت عنوان احساس حقارت شناخته میشود و برعکس افکار عمومی خود را به صورت خودشیفتگی نشان میدهد.
در واقع مردم تصور میکنند که یک سلبریتی فردی با عزت نفس و اعتماد به نفس بالا است.
ولی در واقع یافته نشان میدهد که بیشتر این افراد در درون خود نوعی احساس حقارت را دارند و برای سرپوش گذاشتن بر این احساس حقارت نوعی ماسک را برای خود درست میکنند به اسم خودشیفتگی و برای تایید این ماسک نیاز دارند.
که بقیه افراد آنها را تحسین کنند و به قول روانشناس معروف هاینس کوهات برای آنها به حالت آینه بشوند و ویژگیهای مثبتشان را مدام نشان بدهند.
این یعنی شما هرچقدر طرفدار بیشتری داشته باشید، تحسین بیشتری دریافت میکنید و بیشتر دیده میشوید.
برای عده زیادی از آدمها این دیده نشدن سخت است و منجر به حالت مرگ روانشناختی برای آنها میشود.
یعنی تا حدی این موضوع دیده شدن و دریافت تحسین برای آنها حیاتی است که دست به رفتارهایی میزنند که شاید از نظر مردم عادی و من موضوع مهمی نباشد ولی آن را با دیگران به اشتراک میگذارند.
مثلاً رستوران رفتن یک بازیگر و به اشتراک گذاشتن تصویر آن با دیگران منجر به دریافت هزاران تحسین و اظهارنظرهای مختلف و دریافت تحسین میشود
. در این قضیه هم سلبریت یهایی که این کار را انجام میدهند و هم کسانی که این افراد را تحسین و تایید میکنند و آنها را ایده آل خود میکنند، هر دو از همان مکانیزم زیربنایی خودشیفتگی استفاده میکنند.
چون شاید به نظر برسد، فردی که یک سلبریتی را تحسین و بزرگ میکند.
مثلاً تمایل زیادی دارد که با او عکس بگیرد، فرد فروتن، متواضع و از خودگذشتهای است ولی در واقع این دسته از افراد نیز باید آسیبشناسی شوند.
آیا هویت امروز ما، در فضای مجازی و با دیدن نوع کنش و واکنش این سلبریتی ها ساخته میشود؟
یک فرد در دوران کودکی پدر و مادر خود را اشخاص مهم زندگی و الگو خود قرار میدهد.
در روان افراد بزرگسال نیز بسیاری از سلبریتی ها همان نقش و جایگاه پدر و مادر را بر عهده دارند و آنها را الگو قرار میدهند.
اگر ما بیشتر از اینکه نگران تاثیر این سلبریتی ها باشیم و آنها را به عنوان الگو قرار دهیم، بر فردیت، استقلال و هویت خود و جامعه تمرکز کرده و بر روی آن کار کنیم.
دیگر این دیدگاه سرپوش گذاشتن روی مسائل و انتقادهای گسترده از سلبریتی ها را نخواهیم داشت.
چون هر دو این رفتارها یک مکانیزم شبیه شدن به دیگری را در خود دارد و اگر ما از ابتدا بر روی هویت خودساخته فردی و جمعیمان تلاش کنیم.
دیگر تمایلی به کنترل کردن تک تک سلبریتی ها و انتقاد از رفتار اشتباه آنها را نخواهیم داشت.
آیا رفتار سلبریتی های ایرانی در فضای مجازی موجب کمرنگ شدن مفهومی به نام حریم خصوصی شده است؟
همچنین افراد براساس شخصیت خاصی که دارند شغل، همسر و سایر روابط خود را انتخاب میکنند.
بر این اساس گروهی افراد سلبریتی میشوند که دیده شوند و این مستلزم این است که یک سری محدودیتها و مرزگذاری را نداشته باشد.
یک سلبریتی به دلیل شرایط خاصی که دارد مفهومی به اسم حریم خصوصی کمتر برای او معنی دارد و طبیعی است که ما بسیاری از زوایای زندگی او را بدانیم و کنجکاو باشیم.
زمانی که ما از کلمه حق داشتن یا نداشتن در مورد بودن یا نبودن یک رفتار مثلاً :
درست یا غلط بودن به اشتراک گذاری فضای خصوصی خود صحبت میکنیم، یک بحث ارزشی را دنبال میکنیم
. اما از دیدگاه روانشناختی و آسیب شناسی باید بپذیریم که وقتی درباره یک سلبریتی صحبت میکنیم ناخودآگاه بحث حریم خصوصی و حواشی آن معنی خود را از دست میدهد و لاجرم یا به انتخاب خود آن سلبریتی درگیر این مسائل میشود.
ولی نکته مهم رفتار خود این سلبریتیها است که در دو طیف افراطی یا معقول، این حواشی زندگی خصوصی خود را به دید عموم میگذارند.
آیا مهم ترین وجهى که یک سلبریتى باید آن را در فضای مجازی رعایت کند دامن زدن به خواست و میل عمومى مردم و مخاطبان صفحه اش است؟
ما شاید در گذشته با طیفی از افراد سرشناس یا مشهور روبرو بودیم که سرآمد بودند.
اما امروزه ما با مفهوم جدیدی از مشهور بودن یا همان سلبریتیها مواجه هستیم که شاید بیشتر از دیدگاه جامعه شناسی به مفاهیم سرمایهداری عصر امروز مربوط است.
جامعه سرمایهداری امروز این مطالبه را از فرد خاصی که دارای ویژگی ظاهری خاصی است دارد که خود را مدام عرضه کند و به سمت استفاده از یک کالای خاص یا سمت و سوی سیاسی خاص برود تا هم طرفداران خود را حفظ کند و هم استفاده های ابزاری که از او میشود را تامین کند.
این میل به رقابت و چشم و هم چشمی میان برخی ستارگان برای افزایش تعداد دنبالکنندهها از کجا ناشی میشود؟
بعد شخصیتی متفاوت افراد در این به اصطلاح رقابت بسیار تاثیرگذار است.
ولی من در اینجا و جدای از بحث میل به دیده شدن اشارهای هم به جنبه های مثبت حضور این سلبریتی ها بکنم.
مثلاً شاید من کاربر فضای مجازی با دیدن عکس خانوادگی یک سلبریتی ترغیب شوم که خودم هم مشابه همین کار را انجام دهم و به این فکر بیفتم که روابط خودم را با خانواده ام مستحکم کنم.
یا از جنبهای دیگر شاید آن سلبریتی فرد برونگرایی است و صرفاً به دلیل نیاز به دیده نشدن نباشد و مایل باشد لحظات خود را با دیگران به اشتراک بگذارد.
رفتار سلبریتی ها در ماجرای زلزله کرمانشاه را چطور تحلیل میکنید؟ در همین ماجرا دیدیم که عده زیادی از این افراد در پیج های شبکه های اجتماعی شماره حساب دادند و پول جمع کردند. این اعتماد از کجا میآید؟
قطعاً رفتاری که ما در زلزله کرمانشاه دیدیم، نشات گرفته از نوع دوستی همگانی ما ایرانیها و حس کمک به همنوع خودمان است.
زمانی که بحث واسطه شدن سلبریتی ها در این حوادث به میان میآید باید بحث تاثیرگذاری مثبت آنها فارغ از هر ارزشگذاری عنوان شود البته تا جایی که بحث اظهارنظرهای کارشناسانه مطرح نشود و هدف این باشد که حضور این افراد به دلیل جلب مشارکت های اجتماعی است.
البته باید در نظر داشت که در حادثه زلزله کرمانشاه ، بحث اعتماد کردن به سلبریتی ها و پرداخت وجوه مالی به آنها در درازمدت باعث بی اعتمادی به نهادهای حاکمیتی نشود.
تاثیر کمپین هایی که توسط سلبریتی ها در فضای مجازی تبلیغ میشود تا چه حد است؟
مثلاً بعد از حادثه ساختمان پلاسکو کمپینی در رسانه ها شروع و پیگیری شد تحت عنوان نه به چهارشنبه سوری به احترام شهدای آتش نشان پلاسکو و چهارشنبه سوری بدون ترقه ولی عملا این موضوع رعایت نشد و در جای جای شهر تهران وضعیتی خلاف آن کمپین و فراخوان بود. چرا این کمپین موفق نشد و همراهی اجتماعی را به همراه نیاورد؟
نکته مهمی که باید درنظر گرفت این است که یک سلبریتی بداند که در حیطه فعالیت خود اعم از سیاسی، هنری یا ورزشی فرد مشهوری محسوب میشود و نباید در موضوعات دیگری که در آن تخصص ندارد، اظهار نظر کند
همراهی افراد مشهور و معروف در این کمپینها اتفاق خوبی است.
ولی نکته مهمی که هم افراد مسئول و هم سلبریتی ها باید به آن دقت کنند این است که هدف از حضور این افراد در چنین کمپین هایی، جلب مشارکت و همراهی مردم است و نه کارشناس تخصصی آن حوزه. ما در همه ادوار تاریخی افرادی را داشتهایم که به دلیل درجه بالای علمی و یا علم الهی این قدرت را داشتند که در مورد سبک زندگی و بایدها و نبایدها به افراد آموزش دهند .
و به عنوان گروه مرجع شناخته میشدند ولی امروزه ما با هنرمندان و ورزشکارانی مواجه هستیم که این حق موعظه و پند اخلاقی دادن را برای خود قائل هستند.
ما در بسیاری از کمپینهای سالهای گذشته با یک پدیدهای شبیه “مدهای”زودگذر روبرو بودیم. در کل به دلیل اینکه این کمپینها فاقد هرگونه سازماندهی مشخص و کارشناسی شده هستند تاثیرگذاری مطلوبی که هدف از به راه انداختن آن را داشته در درازمدت نخواهند داشت.
رفتار دوگانه ما نسبت به سلبریتیها از کجا نشات میگیرد؟ما در شرایطی به آنها اعتماد میکنیم و مثلاً در قضیه کرمانشاه به بسیاری از آنها که ادعا کردند در حال کمک هستند کمک مالی کردیم و در شرایطی دیگر مثلاً به خاطر انتشار یک عکس یا یک رفتار اشتباه به آنها ناسزا میگوییم؟
مردم ما با یک سری تصورات ذهنی مثبت خودساخته، پیگیر و علاقهمند سلبریتیها میشوند و زمانی که مشاهده میکنند این افراد در زندگی و ظاهر واقعی خود آن چیزی نیستند که بروز میدهند دچار نوعی تناقض میشوند.
ما ابتدای امر ما باید این آگاهی را در افراد جامعه به وجود بیاوریم که هر چقدر من علاقه مند به یک ورزشکار و بازیگر هستم، خود من دارای یک هویت و فردیت مستقلی هستم که نباید تحت تاثیر فضای رفتاری این افراد مشهور قرار بگیرم.
افراد مشهور و معروف نیز مانند بسیاری از مردم عادی این حق را دارند که اشتباه کنند و یا در زندگی شخصی خود دچار مسائلی مثل طلاق شوند. اگر فردیت هر شخصی را به صورت وجوه خوب و بد توامان در نظر بگیریم دیگر با به جود آمدن یک نکته منفی در زندگی آن سلبریتی، او را مورد هجمه و ناسزای خود قرار نمیدهیم.
بسیاری از تایید و تحسینهای افراطی ما از سلبریتیها در فضای مجازی اصیل و واقعی نیست و چون پایدار نیست و سریع تغییر فاز میدهد در صورت بروز هر رفتار منفی در زندگی آن سلبریتی تبدیل به فحش و ناسزا میشود.
در این میان چون خود سلبریتی ها خودشان را طوری نشان میدهند که افراد بینقصی هستند، قدرت هر کاری را دارند و هیچ مشکلی در زندگی خود ندارند.
خشمهای جمع شده افراد از حوادث گوناگون نسبت به یک سلبریتی فرافکنی و به اصطلاح تخلیه میشوند.
چه میزان از رفتار سلبریتی های دنیای مجازی واقعی است؟ آیا مثلاً آن بازیگر واقعا طرفدار محیط زیست است؟ چقدر از دغدغه فلان بازیگر به مشکلات افرادی که ناراحتی زندگی آنها است؟
به دلیل همان پدیده مد گونهای که صحبت کنیم این رفتارها چون اصالت ندارند و از خود واقعی آن سلبریتی نشات نمیگیرد، در درازمدت تاثیرگذاری فراگیری بر مردم ندارد و بسیاری از افراد برای شهرت خود دچار این پدیده میشوند.
بسیار پسندیده است که ما در موضوعات مهمی که باعث سوگ جمعی ملتی میشود، واکنش نشان دهیم و ابراز همدردی کنیم؛ ولی اگر از دیدگاه تحلیلی به ماجرا نگاه کنیم، معمولاً انگیزه های ناخودآگاه دیگری باعث این دست پدیدهها میشود.
الزاماً فردی که پستی را از یک واقعه ناراحت کننده در فضای مجازی به اشتراک میگذارد فرد نوعدوست و همدردی نیست و کسی هم این کار را نمیکند و مثلاً عکس پروفایل خود را در واکنش به یک اتفاق جمعی ناراحت کنند تغییر نمیدهد فرد بیتفاوتی نیست.
آیا سلبریتیهای حال حاضر ما در فضای مجازی اعم از ورزشکار و بازیگر و چهرههای یکشبه مشهور شده می توانند جریانساز باشند و تاثیری بر سبک زندگی مردم داشتهاند؟
این دسته از افراد به دلیل مکانیزم روانی که توضیح دادیم و بزرگمنشی و خودبزرگپنداری که به مرور زمان از طریق قدرت متوهم گونه فضای مجازی پیدا میکنند.
این حق را برای خود قائل میشوند که برای عده زیادی از مردم جریانساز شوند بدون اینکه هیچگونه مهارت خاصی داشته باشند.
مثلاً ما در چند سال گذشته به غیر از اهالی فرهنگ و هنر و افراد ورزشی ما با سلبریتیهایی مواجه بودیم که مستقیماً از طریق شبکههای اجتماعی چون اینستاگرام و …مشهور شدند، مثل وحید خزایی و آقای هزینه و یا امیرعباس کچیلیک.
این پدیده مشهور شدن ناگهانی و یک شبه، شهرت خود را از طریق رفتارهای نامتعارف و خطرناکی که انجام میدهند به دست میآورند و به خاطر این دیده شدن و شناخته شدن دست به هر کاری میزنند.
این دسته از افراد که قالباً در هیچ دسته بندی فرهنگی و ورزشی و یا سیاسی طبقه بندی نمیشوند، متعلق به هیچکدام از طبقات اجتماعی و فرهنگی نیستند و به دنبال برطرف کردن و یا پیدا کردن هویت نداشته خود هستند.
به اشتراک گذاشتن لحظات زندگی شخصی و اغراق در شادی تزریقشده در آن باعث فضای مقایسه، همسانسازی و نوعی حسرت در بین باقی مخاطبین میشود؟ پرداختن به وجوه مختلف زندگی لاکچری، آن هم گاهی با دروغ و صحنه سازی و انجام کارهای ناهنجار و حتی پذیرش تحقیر، خروجی مثبتی برای فرد و در نهایت جامعه خواهد داشت؟
عدم واقعیتهایی که خود سلبریتی ها نشان میدهند نیز در این میان تاثیرگذار است.
زندگی هر فردی همراه با غم و شادی و پر از شکست و ناکامیهای فراوان است ولی افراد سلبریتی غالباً آن بخش از زندگی خوشایند و مثبت خود را در فضای مجازی به تصویر میکشند که همخوانی با زندگی اکثر مردم عادی نداشته باشد و همین موضوع یک خشم و حسادت ناخودآگاهی را برانگیخته میکند که به من کاربر اجازه میدهد که من به آنها فحاشی کنم و تخلیه کنم.
ما به عنوان مردم طبقه عادی و متوسط جامعه و مخاطبان این صفحات مجازی چه نقشی باید داشته باشیم و واکنش ما نسبت به این پدیدهها باید به چه صورتی باشد؟ برای آسیب ندیدن سبک زندگی خود و فرزندان نوجوان و جوانمان چه گزینههایی در پیش داریم؟ آیا سیستم آموزشی و نهادهای همسو در این مورد میتوانند نقشی ایفا کنند؟
سیستمهای آموزشی و مدیریتی باید این نکته را در نظر بگیرند که هم انتقاد کردن به خود سلبریتی ها و هم الگو قرار دادن آنها بدون هیچ برنامه ریزی خاصی در درازمدت هیچ تاثیری نخواهد داشت.
شاید رفتار درستی که باید انجام شود سرمایه گذاری برای تحکیم هویت فردی بدون هیچ پیش زمینه اخلاقی و باید و نباید کردن است.
راه اندازی چالشهای اخلاقی بدون پیشزمینه خاصی زمینه تفکر و رشد هویت فردی را برای کودکان به وجود میآورد که خود مستحکمی در آنها به وجود آورد که در گذر زمان و حوادث مختلف دچار فروپاشی نشود، بهترین و سازنده ترین کمک به افراد مختلف جامعه است. در مقابل من باید کاربر فضای فضای باید آگاه باشم که سلبریتی ها به هر دلیل این قدرت را دارند که به صورت ناخودآگاه تاثیرات مختلفی بر ما داشته باشند و من باید از این تاثیرگذاری آگاه باشم و زندگی یک سلبریتی را برای خود در همان وجهی که شاخص است بپذیرم و نه مسائل حاشیهای زندگی او.
یک سلبریتی به عنوان کلیت، هم دارای ویژگیهای منفی و هم مثبت است و ما نباید تا زمانی که او فرد خوبی از نظر ماست ارزشگذاری مثبت در مورد او داشته باشیم و زمانی که یک رفتار اشتباه داشت شروع به تخطئه و برچسبگذاری منفی برای او بشویم. چون در این حالت هم من دچار تعارض روانی میشوم و هم فرد سلبریتی دچار حالت خشم و برانگیختگی میشود.