داستان حضرت یوسف (بخش هفتم)
«سرانجام یوسف را به بهای کمی-چند درهم-فروختند و نسبت به فروختن او بیرغبت بودند چراکه میترسیدند رازشان فاش شود». گرچه در مورد فروشندگان یوسف و اینکه چه کسانی بودند اختلاف نظر است. بعضی، آنها را برادران یوسف دانستهاند ولی ظاهر قرآن این است که کاروانیان اقدام به چنین کاری کردند. در اینکه یوسف را به چند درهم فروختند و چگونه میان خود تقسیم کردند باز هم اختلاف نظر است، بعضی ۲۰ درهم و بعضی ۲۲ درهم و بعضی۴۰ درهم و بعضی ۱۸ درهم نوشتهاند و با توجه به اینکه عدد فروشندگان را به ده نفر دانستهاند، سهم هرکدام از این مبلغ ناچیز روشن است.
با ویکی روان همراه شوید.
در کاخ عزیز مصر
داستان پرماجرای یوسف با برادران که منتهی به افکندن او در قعر چاه شد به هر صورت پایان پذیرفت و فصل جدیدی در زندگانی این کودک خرد سال در مصر شروع شد. به این ترتیب که یوسف را سرانجام به مصر آوردند و در معرض فروش گذاردند و طبق معمول چون تحفه نفیسی بود نصیب «عزیز مصر» که در حقیقت مقام وزارت یا نخست وزیری فرعون را داشت گردید، چراکه آنها بودند که میتوانستند قیمت بیشتری برای این «غلام ممتاز از تمام جهات» بپردازند. اکنون ببینیم در خانه عزیز مصر چه میگذرد؟ قرآن میفرماید: «کسی که یوسف را در مصر خرید -عزیز مصر-به همسرش سفارش او را کرد و گفت: «مقام این غلام را گرامی دار و به چشم بردگان به او نگاه نکن، چراکه امیدواریم برای ما سودمند باشد و یا او را به عنوان فرزند برای خود انتخاب کنیم». از این جمله چنین استفاده میشود که عزیز مصر فرزندی نداشت و در اشتیاق فرزند بسر میبرد. هنگامیکه چشمش به این کودک زیبا و برومند افتاد، دل به او بست که بجای فرزند برای او باشد. قرآن سپس اضافه میکند: «این چنین یوسف را، در آن سرزمین متمکن و متنعم و صاحب اختیار ساختیم. ما این کار را کردیم تا علم تعبیر خواب به او بیاموزیم.»
علم تعبیر خواب پاداش پاکی یوسف
نکتهای که در اینجا سوال برانگیز است این است که موضوع آگاهی از تعبیر خواب چه رابطهای با آمدن یوسف به کاخ عزیز مصر دارد. ولی توجه به این نکته ممکن است پاسخی برای سوال فوق باشد که بسیاری از مواهب علمی را خداوند در مقابل پرهیز از گناه و مقاومت در برابر هوسهای سرکش میبخشد و به تعبیر دیگر این مواهب که ثمره روشن بینیهای قلبی است جایزهای میباشد که خداوند به اینگونه اشخاص میبخشد. در حالات «ابن سیرین» معبر معروف خواب میخوانیم که او مرد بزازی بود، بسیار زیبا، زنی به او دل بست و با حیلههای مخصوصی،او را به خانه خود برد. درها را به روی او بست، اما او تسلیم هوسهای آن زن نشد و مرتبا مفاسد این گناه بزرگ را بر او میشمرد، ولی آتش هوس آن زن بقدری سرکش بود که سیل موعظه هم آن را خاموش نمیساخت. ابن سیرین برای نجات از چنگال او چارهای اندیشید، برخاست و بدن خود را با اشیا آلودهای که در آن خانه بود چنان کثیف، آلوده و نفرتانگیز ساخت که هنگامیکه زن آن منظره را دید از او متنفر شد و او را از خانه بیرون کرد. میگویند ابن سیرین بعد از این ماجرا فراست و هوشیاری فوقالعادهای در تعبیر خواب نصیبش شد و داستانهای عجیبی از تعبیر خواب او در کتابها نوشتهاند که از عمق اطلاعات او در این زمینه خبر میدهد. بنابر این ممکن است یوسف این علم و آگاهی خاص را بخاطر تسلط بر نفس در مقابل جاذبه فوقالعاده همسر عزیز مصر پیدا کرده باشد. یوسف در این محیط جدید که در حقیقت یکی از کانونهای مهم سیاسی مصر بود، با مسائل تازهای روبرو شد.
ادامه دارد…