داستان حضرت نوح در قرآن
ادریس، جد حضرت نوح
نام حضرت «ادریس» در تورات «اخنوخ» و در عربی «ادریس»می‌باشد که بعضی آن را از ماده درس می‌دانند، زیرا او اولین کسی بود که با قلم خط نوشت. او علاوه بر مقام نبوت به علم نجوم و حساب و هیئت احاطه داشت و نخستین کسی بود که دوختن لباس را به انسان‌ها آموخت. در مورد این پیامبر بزرگ قرآن تنها دو بار آن هم با اشاره‌های کوتاهی سخن گفته. یکی در آیات سوره مریم آیه ۵۶ به بعد و دیگری در سوره انبیاء آیات ۸۵ و ۸۶ و به همین دلیل اطلاعات زیادی از این پیامبر در دست نیست لذا به همین دو مورد اکتفا می‌کنیم.
با ویکی روان همراه باشید.
نوح (ع) اولین پیامبر الو‌الازم
قرآن مجید در آیات فراوانی از نوح (ع)، سخن می‌گوید و روی هم رفته در بیست و نه سوره از قرآن درباره این پیامبر بزرگ سخن گفته شده و نام او ۴۳ بار در قرآن آمده است. قرآن مجید بیشتر درباره بخش‌هایی از زندگی او که صرف تعلیم و تربیت و پند و اندرز گرفتن شده پرداخته است. اسم نوح(ع) «عبد الغفار»، «عبدالملک» یا «عبدالاعلی» بوده و لقب «نوح» از این نظر به او داده شده است که سالیان دراز بر خویشتن و قوم خود نوحه‌گری می‌کرد. نام پدرش «لمک» یا «لامک» و در طول عمرش اختلاف است. بعضی ۱۴۹۰ سال و در بعضی روایات ۲۵۰۰ سال و درباره قوم او نیز عمرهای طولانی در حدود ۳۰۰ سال نوشته‌اند. آنچه مسلم است او عمری بسیار طولانی داشت و طبق صریح قرآن ۹۵۰ سال در میان قومش درنگ کرد (و مشغول تبلیغ بود). نوح سه فرزند داشت «حام»، «سام» و «یافث». مورخان معتقدند تمام نژادهای امروز کره زمین به آن سه فرزند باز می‌گردد. گروهی نژاد «حامی» هستند که در آفریقا ساکنند،گروه دیگر از نژاد «سامی» که در خاورمیانه و خاورنزدیک سکنی دارند و نژاد «یافث» را ساکنان چین می‌دانند.
۹۵۰ سال دعوت و ۷ مومن
در اینکه نوح بعد از طوفان چند سال زندگی کرد، بعضی ۵۰ سال و بعضی۶۰ سال نوشته‌اند. نوح فرزند دیگری داشت به نام «کنعان» که با پدر مخالفت نمود و در کشتی نجات به او ملحق نشد. به سرگذشت او در ادامه داستان اشاره خواهد شد. اینکه چند نفر در این مدت طولانی به نوح ایمان آوردند و با او بر کشتی سوار شدند، بعضی ۸۰ نفر و بعضی ۷ نفر نوشته‌اند. «نوح» اسطوره‌ای از صبر و مقاومت بود و گفته‌اند نخستین کسی است که برای هدایت انسان‌ها علاوه برمنطق وحی از منطق استدلال و عقل نیز کمک گرفت. به همین دلیل حق بزرگی بر همه خدا پرستان جهان دارد.
سرگذشت تکان‌دهنده نوح و قومش
قرآن نخستین مرحله دعوت نوح را بیان کرده و می‌فرماید: «ما نوح را به سوی قومش فرستادیم، او به آنها اعلام کردکه من بیم‌دهنده اشکاری هستم». اکنون ببینیم نخستین عکس‌العمل طاغوت‌ها و صاحبان زر و زور چه بود؟ مسلما چیزی جز یک مشت عذرهای واهی، بهانه‌های دروغین و استدلال‌های بی‌اساس که برنامه همه جباران در هر زمان را تشکیل می‌دهد نبود. آنها سه پاسخ در برابر دعوت نوح دادند: نخست «اشراف و ثروتمندانی که از قوم نوح کافر بودند، گفتند ما تو را جز انسانی همانند خود نمی‌بینیم» در حالی که رسالت الهی را باید فرشتگان بر دوش بکشند، نه انسان‌هایی همچون ما. گمان اشتباه‌شان این بود که مقام فرشته از انسان بالاتر است!
امامزاده را از زوارش می‌شناسند
دلیل دوم آنها این بود که گفتند: «ای نوح ما در اطراف تو و در میان آنها که از تو پیروی کرده‌اند کسی جز یک مشت اراذل و جوانان کم‌سن و سال نا آگاه و بی‌خبر که هرگز مسائل را بررسی نکرده‌اند نمی‌بینیم. ارزش یک پیشوا را باید از پیروانش شناخت و به اصطلاح امامزاده را از زوارش می شناسند. ما در اطراف تو جز مشتی بی‌سر و پا و گمنام و فقیر، تهیدست و پابرهنه که کسب‌های ضعیف و ناچیزی دارند کسی را نمی‌بینیم و تا به حال با این افراد نشستی نداشته‌ایم. از ما چه انتظاری داری؟ درست است آنها در این تشخیص صائب بودند که پیشوا را باید از طریق پیروان‌شان شناخت، ولی اشتباه بزرگشان این بودکه آنها مفهوم و معیار شخصیت را گم کرده بودند. ملاک برتری را مرکب و خانه زیبا می‌دانستند و از پاکی و تقوا و روح انسانی غافل بودند. بلاخره سومین ایراد آنها این بود که می‌گفتند قطع نظر از اینکه تو انسان هستی نه فرشته و هوا دارنت پابرهنه‌ها هستند نه اشراف، ما فکر می‌کنیم «اصولا ما هیچگونه برتری برای شما برخودمان نمی بینیم تا به خاطر آن از شما پیروی کنیم و گمان می‌کنیم شما دروغگو هستید.»
پاسخ نوح
قرآن پاسخ‌های منطقی نوح را اینگونه بیان میکند «ای قوم! اگر من دارای دلیل و معجزه آشکاری از سوی پروردگارم باشم و مرا در انجام این رسالت مشمول رحمت خود ساخته باشد، باز هم می‌توانید رسالت من را انکار کنید؟!» و در پاسخ به ایراد دوم می‌گوید: «درست است من انسانی هستم چون شما ولی خداوند دلیل و بینه آشکاری به من داده است و لزومی ندارد که فرشته باشم.» در پاسخ سومین ایراد که می‌گفتند: «ما هیچ برتری برای شما بر خود نمی‌یابیم» نوح می گوید: «چه برتری‌ای از این بالاتر…
ادامه دارد…
یکم از عقلتون استفاده کنید یکم فکر کنید یکم دودوتا چهارتا کنید، تا کی جهل و نادانی
آخه نوح با چوب و طناب چطور تونست کشتی به بزرگی ناو هواپیمابر آمریکا بسازه که بتونه درو کره زمین بپرخه و هزاران هزار گونه ی حیوانی کره زمین رو جمع کنه؟!!