چرا بعضی افراد خودخواه هستند؟ چطور باید با آنها رفتار کرد؟
اگر فکر و ذهنتان درگیر رفتار خودخواهانه برخی اطرافیان است، تنها نیستید. معمولا رفتارهای خودخواهانه دیگران باعث ایجاد احساسات پیچیده و گاهی متضاد در ما میشود. خوب یا بد بودن و مرز و حدود رفتار خودخواهانه سالهاست مورد بحث است. دانشمندان، فیلسوفها، شاعران و جامعه شناسان در مورد افراد خودخواه نظرات مختلفی مطرح کرده اند.
شاید مهم ترین علت این اختلاف نظرها و پیچیدگی قضاوت در مورد خودخواهی، نحوه نگرش انسان باشد.
ما دوست داریم همه چیز را دسته بندی کنیم.
بنابراین تلاش می کنیم افراد خودخواه را در گروه افراد بد یا خوب قرار دهیم.
خودخواهی هم مانند تمام مفاهیم دیگر یک در یک طیف تعریف میشود
برای قضاوت در مورد این رفتار و پاسخ متقابل، باید اول علل و منشاء روانشناختی و نشانه های آن را شناخت
فهرست موضوعات بررسی شده
فرد خودخواه کیست؟
با مطالب روانشناسی سایت ویکی روان همراه باشید.
به طور ساده میشود رفتار خودخواهانه را اولویت دادن به امیال و نیازها خود بر نیازها و امیال دیگران دانست.
در نتیجه افراد خودخواه اولین نگرانی شان همیشه فعالیتها و رفع نیازهای خودشان است.
از یک نظر، این رفتار کاملا طبیعی است.
در واقع میتوان گفت همه ما بهنوعی خودخواه هستیم
همه ما هر دقیقه، ساعت و روز کارهایی می کنیم که نهایتا به نیازی از ما را برطرف کند.
تعریف خودخواهی چیست؟
ولی رفتاری که ما خودخواهی مینامیم، به این سادگی نیست.
این رفتار عمومی ما زمانی خودخواهی نامیده میشود که ما نیازهای خودمان را بر نیازهای دیگران ارجح بدانیم
یعنی به قیمت کنار گذاشتن و بیتوجهی به نیاز دیگران، به دنبال رفع نیاز خودمان باشیم.
به همین دلیل است که رفتار خودخواهانه غیر اخلافی و بد دانسته میشود.
ما همگی به دنبال تجربه احساسات مثبت و خوب در زندگی هستیم.
شادی، خوشحالی، احساس رضایت، دوست داشتن و …
بنابراین ذاتا همگی بهنوعی خودخواه هستیم.
ولی رسیدن به این احساسات در کنار هم امکان پذیر نیست.
عملاً فرد خودخواه برای رسیدن به برخی اهداف، باید احساس دوست داشته شدن، رضایت و … را برای همیشه کنار بگذارد.
برعکس، برای به دست آوردن این احساسات باید برخی اهداف و ترجیحات دیگر را کنار بگذاریم.
قضاوت در مورد خودخواهی به خوب و بد بودن اخلافی آن منتهی نمیشود.
از نظر برخی متخصصین، رفتار خودخواهانه به سلامت روانی ما هم آسیب می رساند.
عزت نفس پایین، عدم امنیت خاطر، نداشتن حس حمایت و … از مشکلات بزرگ افراد خودخواه هستند.
افراد خودخواه شاید در کوتاه مدت از رفتار خود سود ببرند.
ولی در درازمدت به دلیل بازگشت عواقب رفتارشان با دیگران، نهایتا بیش از آن که منفعت برده باشند، ضرر کرده اند.
ولی علت روانشناختی این نحوه رفتار افراد خودخواه چیست؟
چرا افراد خودخواه میشوند؟
در حقیقت چند عامل در رفتار خودخواهانه ما نقش دارند.
افراد خودخواه به شدت به دنبال حفظ منابع خود هستند و حاضر نیستند آن را به فرد نیازمند بدهند.
این افراد خودخواه شناخته میشوند.
معمولا وقتی بحث خودخواهی به میان می آید، این رفتار به عنوان نمونه بارز خودخواهی در ذهن ما تداعی میشود.
سوال این است که چرا یک فرد حاضر نیست به خاطر نیاز دیگران، دارایی، منابع و … را به اشتراک بگذارد؟
ریشه این رفتار بروز انواع ترس است.
افراد خودخواه معمولا از این ترس دارند که به آنچه میخواهند واگذار کنند، نیاز پیدا کنند یا به شکلی این کار به ضررشان تمام شود.
مثلا فرد خودخواه احساس میکند به این منابع یا موقعیت یا هر چیز دیگر برای رسیدن به اهداف و مقاصدش نیاز دارد.
اگر آن را از دست دهد، همه چیز از کنترل خارج خواهد شد
این احساس ترس و عدم امنیت انگیزه کافی برای بیتوجهی به نیاز دیگران و اولویت دادن به نیاز خودش، ایجاد میکند.
در بسیاری از موارد این رفتار ریشه در کودکی افراد خودخواه دارد.
مثل کودکانی که همه نیازها و خواسته هایشان توسط پدر و مادر برآورده شده و لوس شده است.
معمولا تک فرزند ها بیشتر با چنین مشکلی مواجه هستند.
آنها از کودکی یاد میگیرند تا حد امکان از دیگران بگیرند و تا حد امکان کمتر بدهند.
نهایتا این کودکان به افراد خودخواه تبدیل میشوند که همدردی کمتری با دیگران دارند و نیازهای خودشان را همیشه بر نیازهای دیگران ارجح میدانند.
البته همه ما زمانی که کودک هستیم، کم و بیش چنین رفتاری داریم.
به مرور زمان یاد میگیریم با دیگران ارتباط بر قرار کنیم، شرایط را از دید دیگران ببینیم و احساسات دیگران را هم درک کنیم و در نتیجه از نیازهای خودمان بگذریم.
البته شرایط متضاد، یعنی داشتن خانواده ای پر جمعیت هم ممکن است به ایجاد رفتار خودخواهانه کمک کند.
گاهی اوقات، کسانی که در خانواده پر جمعیت رشد میکند و دائما برای به دست آوردن جایگاه، منابع، حق و … خود میجنگد، یاد میگیرد منابع و آن چه به دست می آورد را فقط برای خود حفظ کند.
چطور با افراد خودخواه رفتار کنیم؟
اولین و مهم ترین کار آن است که دلیل این رفتار خودخواهانهاش را کشف کنیم.
رفتار خودخواهانه هر کس ریشه در تجربه و شرایطی دارد که پشت سر گذاشته.
توجه به آن میتواند اولین قدم برای پیدا کردن راهی برای مقابله با آن باشد.
به این فکر کنید که چرا فرد مقابل خودخواه است؟
در چه مورد احساس عدم امنیت میکند؟
چه زمانی احساس میکند شما از او درخواست غیر منطقی یا بیش از حد انتظار داشته باید؟
گاهی ممکن است بخشی از مشکل از طرف خودمان باشد.
مثلا اینکه درخواستمان معقول نبوده یا بهاندازه کافی قانع کننده نبوده است.
ولی اگر واقعا به این نتیجه رسیدید که فرد مقابل رفتار خودخواهانه دارد، سعی کنید به او نشان دهید رفتار غیر خودخواهانهاش با پاسخ و واکنش مثبت شما همراه خواهد بود.
یعنی هم برای شما و هم برای خودش نفع دارد.
با احتیاط قدم بردارید
به علاوه بهتر است رفتار خودخواهانه فرد مقابل رو به خود نگیرید.
او برای آسیب زدن به شما این کار را نمیکند.
همان طور که گفتیم، ریشه رفتار افراد خودخواه، عدم امنیت خاطر آنهاست
در عوض به کار خودتان اعتماد داشته باشید و سعی کنید وارد بازی های فرد خودخواه نشوید.
به این توجه داشته باشید که افراد خودخواه ممکن است اصلا از رفتار خودخوهانه خود خبر هم نداشته باشند!
در واقع این شرایط و انگیزه است که باعث میشود یک رفتار خودخواهانه یا غیر خودخواهانه باشد.
مثلا پدر و مادری که برای فرار از تنهایی، بهتر شدن روابطشان با هم، برای افزایش سرمایه کار (!)
یا برای دوست داشته شدن یا صرفا ادامه نسل (!) تصمیم به بچه دار شدن میگیرند ممکن است رفتاری خودخواهانه داشته باشند.
در برخورد با افراد خودخواه رفتار خود را مدیریت کنید
در عین حال ممکن است، مخالفت با بچه دار شدن یکی از زوجین به دلیل تغییر شرایط هم یک عمل خودخواهانه محسوب شود.
بنابراین فهماندن خودخواهانه بودن یک رفتار به افراد خودخواه، یک قدم مهم هم در کمک به آنها و هم اصلاح رفتار است
حتی گاهی روابط یک طرف هم میتواند به شکلی ناشی از خودخواهی باشد.
مثل افرادی که مرتبا میخواهند مسائل، مشکلات، داستانها یا حرفهای خودشان را بزنند و انتظار دارند شما فقط گوش دهید.
در واقع این کار نوعی جلب توجه یا تخلیه هیجانات و احساسات است.
بهتر است به آنها بفهمانید که این یک رابطه دو طرفه است و شما نیازی ندارید تمام داستان زندگی فرد مقابل را بشنوید.
بنابراین شاید بد نباشد کمی از خودتان بگویید یا مثلا اشاره کنید که صحبتش را قبلا شنیدهاید و … .
با همه این احوال، نباید خودخواهی را با عزت نفس و اهمیت دادن به خود اشتباه گرفت.
هر کسی باید نیازهای اساسی و اولیه خودش را اولویت قرار دهد.
ما همه باید به خودمان اهمیت بدهیم، خودمان را دوست داشته باشیم و از خودمان مراقبت کنیم.
ولی زمانی که نیاز دیگران با نیاز ما در مقابل هم قرار گرفت، باید هم وضعیت خودمان و هم وضعیت طرف مقابل را در نظر بگیریم.
سپس بر اساس واقعیت و بدون احساس ترس در مورد نیازهایمان، قضاوت کنیم.
منابع:
psych2go