شعر و ادبیات

شاگردی حکیم ژاپنی

حکیم ژاپنی در صحرایی روی شن‌ها نشسته و در حال مراقبه بود. مردی به او نزدیک شد و گفت مرا به شاگردی بپذیر! حکیم با انگشت خطی راست بر روی شن کشید و گفت: کوتاهش کن. مرد با کف دست نصف خط را پاک کرد.

با ویکی روان همراه باشید.

حکیم گفت برو یک سال بعد بیا. یک سال بعد باز حکیم خطی کشید و گفت کوتاهش کن. مرد این بار نصف خط را با کف دست و آرنج پوشاند. حکیم نپذیرفت و گفت برو یک سال بعد بیا!

سال بعد باز حکیم خطی روی شن کشید و از مرد خواست آن را کوتاه کند. مرد این بار گفت: نمی‌دانم و خواهش کرد پاسخ را بگوید. حکیم خطی بلند کنار آن خط کشید و گفت حالا کوتاه شد. این حکایت فرهنگ ژاپنی‌ها را نشان می‌دهد.

نیازی به دشمنی و درگیری با دیگران نیست. با رشد و پیشرفت دیگران را شکست می‌دهند. به دیگران کار نداشته باش کار خودت را بکن.

محسن باقری ابیانه

کارشناس روان‌شناسی 11 سال سابقه فعالیت در نشریات اجتماعی و روان‌شناسی کشور

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا