مصاحبه

لحظاتی پر از ریسک با بدلکاران نقابدار

حرفه بدلکاری در ایران، جوان نیست؛ اما در دهه اخیر، با ورود جدی زنده یاد پیمان ابدی به ایران، رنگ و بوی تازه‌ای به خود گرفت و براساس اصول و ضوابط درست‌تری پیش رفت. کارشناسان و اهالی این حرفه یعنی بدلکاران معتقدند آنچه معمولا نادیده گرفته می‌شود نگاه درست به حرفه بدلکاری است؛ در حالی که حجم بدلکاری در ساخت آثار تلویزیونی در حوزه‌های تاریخی، مذهبی، پلیسی و اکشن کم نیست. اما آنچه در این حرفه مهم به نظر می‌رسد قدرت بالای پذیرش ریسک است. از سویی باخبر شدیم که یکی از بدلکاران مجموعه تلویزیونی پایتخت ۵ که در حال ساخت است چندی پیش دچار سانحه شده است. از این رو با تنی چند از بدلکاران نقابدار به سرپرستی کیوان رضایی در دفتر ویکی روان گفتگویی داشتیم.

با ویکی روان همراه باشید.

* لطفا از معرفی خودتان شروع کنید.

من کیوان رضایی هستم، شاگرد زنده یاد پیمان ابدی و در حال حاضر سرپرستی گروه بدلکاران نقابدار را برعهده دارم. این گروه در سال ۸۸ تاسیس شد. اولین هنرجوی من آقای محمد نوری بود که اکنون از بهترین دستیاران من هستند. من تقریبا ۱۱ سال است که در این کار هستم. قبل از این گروه، من دو سال و هشت ماه با مرحوم پیمان ابدی کار کردم. بعد از محمد نوری و ویشکا سیلانی به گروه من آمدند که آنها هم از شاگردان پیمان بودند. ویشکا سیلانی به عنوان مربی خانم‌ها همکاری می‌کنند و البته نقش بدل خانم‌ها را هم بر عهده دارند.

* عنوان بدل و بدلکاری در ایران جا افتاده است یا خیر؟

کیوان رضایی: چند سال قبل‌تر یعنی قبل از زمانی که پیمان در ایران این کار را شروع کند بدلکار یک کتک خور به حساب می‌آمد ولی زمانی که پیمان به ایران آمد تمام تجربیات خود را اجرا کرد و بدلکاری را شناساند. من هر چه یاد گرفتم از ایشان بود. ما زمان استراحت و تفریح و حتی روزهای تعطیل هم باهم کار می‌کردیم. در فیلم‌هایی که حضور داشتیم دقیقا صحنه برخورد و تصادف را با استفاده از تکنیک‌ها و بدلکاری نشان می‌دادیم. در واقع از سال ۸۵ اسم بدلکاری شناخته شد.

* آیا حرفه بدلکاری احتیاج به بروز شدن هم دارد؟ یعنی فن و فنون جدیدی هم دارد که به مطالعه و تحقیقات نیاز داشته باشد؟

من میشکا سیلانی هستم. کارم را از سال ۸۷ با آقای پیمان ابدی آغاز کردم. به نظر من بدلکاری دو بخش دارد بخش اول به خود فرد مربوط می‌شود و بخش دوم علمی است که باید به آن پرداخت. یک بدلکار همیشه باید آمادگی جسمانی داشته باشد، یعنی هر قدر هم که خبره باشد باز هم به آمادگی جسمانی نیاز دارد و بعد از آن قطعا به مطالعه و بروز شدن نیاز دارد.

* شما به عنوان یک خانم، زمانی که وارد این حرفه شدید نگاه اجتماع را چگونه دیدید؟

میشکا سیلانی: دید اکثر اجتماع به این حرفه بسیار خشن است. همه به من می‌گفتند چرا این حرفه را انتخاب کردی؟ چون من در کار موسیقی هم دست دارم و طبیعتا برای همه سوال بود که موسیقی و این حرفه خشن با هم جور نیستند. ولی زمانی که من با آقای ابدی آشنا شدم و سر کلاس‌های ایشان حاضر شدم فهمیدم همه این‌ها تکنیک هستند. ما صحنه‌های خشونت‌آمیز و زد و خورد داریم اما هیچ ضربه‌ای به ما نمی‌خورد. حرفه بدلکاری یک ورزش رزمی نیست؛ ورزش‌های رزمی خشونت‌آمیز هستند نه بدلکاری. ما فقط باید تمرکز روی حرکات داشته باشیم و بدانیم که چه زمانی واکنش نشان دهیم.

* استرس در این حرفه چقدر شرایط را تحت تاثیر می‌گذارد؟ آیا استرس در جنسیت خانم و آقا متفاوت است؟

میشکا سیلانی: استرس برای همه یکسان است ممکن است زمینه‌ها فرق کند. آنچه که ما از آقای ابدی یاد گرفتیم این بود که در ابتدا تکنیک را بیاموزیم، بعد در آن مهارت پیدا کنیم و سپس زمانی که برای اجرای کار می‌رویم مطمئن باشیم که می‌توانیم آن تکنیک را اجرا کنیم یعنی از اجرای کار جلوی دوربین و روی صحنه اطمینان داشته باشیم. ما باید در ابتدا از خودمان اطمینان پیدا کنیم و بعد از انجام کار در جمع مطمئن شویم. نباید از جو صحنه بترسیم.

* چه اتفاقی می‌افتد که به قولی جو صحنه آدم را می‌گیرد و این مسئله برای بدلکار چه زیان‌هایی می‌تواند داشته باشد؟

مجید ارسلانی هستم از سال ۹۲ وارد این رشته شدم. جو صحنه برای بدلکاران مهم است. ممکن است تحت تاثیر جو صحنه قرار بگیرد و از انجام کار پس بزند که اتفاقا این بهترین حالت است؛ یعنی از انجام آن حرکت بترسد که در این حالت سرپرست گروه یا باید کسی را جایگزین کند یا خودش انجام دهد که اگر جنسیت متفاوت باشد باید از تکنیک‌ها و طراحی‌های صحنه استفاده کنیم. البته تمرینات و آموزش‌های دقیق این استرس‌ها، ترس‌ها و جوهای تاثیرگذار را خنثی می‌کند. اگر استرسی هم باشد نمی‌تواند غالب شود.

محمد نوری هستم از سال ۸۸ وارد رشته بدلکاری و با گروه نقابدار آشنا شدم. ما طوری از آقای رضایی آموزش دیدیم که استرس نداریم و با اطمینان خاطر برای انجام کار جلوی دوربین قرار می‌گیریم. من اول فکر می‌کردم این کارها بسیار راحت است و با چند حرکت کار تمام می‌شود اما موقعی که در عمل قرار گرفتم فهمیدم چقدر باید کار انجام دهم و تمرین داشته باشم.

کیوان رضایی: تمرین بسیار مهم است و در کنار آن آمادگی بچه‌های گروه و فیزیک بدنی افراد که شامل قد و وزن است عوامل بهترین اجرا می‌باشد. چون فرد بدلکار از نظر قد و هیکل باید به فرد بازیگر نزدیک باشد. با وجود همه این اقدامات باز هم ممکن است استرس باشد یعنی صحنه، عوامل و مردمی که جمع می‌شوند تا صحنه اکشن را ببینند همه استرس‌برانگیز است ولی وقتی مسلط باشیم به مراتب آرامش بیشتری هم داریم. من همیشه به هنرجویانم می‌گویم که باید تکنیک‌ها را یاد بگیرید و بعد از آن بقیه راحت‌تر خواهد بود.

میشکا سیلانی: یک سری بدلکاران هم هستند که می‌خواهند حرکات نمایشی انجام دهند که بیشتر از توان‌شان است و این خطرناک است و می شود خطر در بدلکاری.

کیوان رضایی: من که به عنوان سرپرست گروه بدلکاران هستم باید طبق تجربه‌ام کاری را قبول کنم. اگر کاری به من پیشنهاد شود که من تشخیص دهم نمی‌توانیم و نمی‌شود نباید قبول کنم و اگر تجربه کاری نداشته باشم و جوگیر شوم و قبول کنم صد در صد اتفاقات ناگواری در کار می‌افتد. حتی اگر کارگردان بگوید وقتی من که سرپرست هستم تشخیص دهم نمی‌شود حرکت را انجام نمی‌دهیم چون کل کار خراب می‌شود. الآن در مجموعه «پایتخت ۵» امیرحسین خنجری دچار سانحه شده است و فقط ناشی از جوگیر شدن است. باید همه چیز را کنترل و بررسی کرد. باید طراحی و اجرای کار کنترل شده و حساب شده باشد.

* این ریسک پذیری که در کار شما وجود دارد چقدر در زندگی شخصی‌تان تاثیر گذاشته است؟

محمد نوری: من از زمانی که در این رشته کار می‌کنم ریسک کردنم بسیار پایین آمده چون یاد گرفتم کجا باید چه کاری انجام دهم. یاد گرفتم هم بترسم و هم نترسم که اگر بترسم بیشتر احتیاط کنم و اگر نترسم طبق اصول پیش بروم. در زندگی شخصی هم تاثیر چندانی نگذاشته است. چون زندگی شخصی و زندگی حرفه‌ای از هم جدا هستند.

میشکا سیلانی: به نظرم در زندگی شخصی من تاثیر داشته است. ما در بدلکاری یاد می‌گیریم که ابتدا محاسبه کنیم چقدر یک کار ریسک دارد و بعد از آن دل را باید به دریا بزنیم. یعنی در بحث حرفه‌ای، ما باید اول محاسبه کنیم حرکتی را که باید انجام دهیم چقدر و چند درصد آسیب دارد. اگر در حد کمی درد کشیدن است قابل قبول است ولی اگر در حد شکستگی یا دررفتگی است نه من قبول نمی‌کنم. در زنگی شخصی هم همین طور باید خطرات آسیب‌ها را محاسبه کنیم و بعد کاری را انجام دهیم. مثلا در یک بحث مالی باید سود و ضرر آن را سنجید و درصد سود و زیان را محاسبه کرد اگر سود بیشتر باشد که انجام می‌دهیم و اگر نه که ضرر بیشتر باشد نباید جلو رفت.

مجید ارسلانی: من هم مثل آقای نوری در زندگی شخصی تاثیری نداشته است. ولی چون آدم ریسک‌پذیری بودم وارد این رشته شدم چون می‌دانستم اینجا می‌توانم ریسک کنم.

* شما اگر سرپرست یک گروه بودید نفرات را بر چه اساسی انتخاب می کردید؟

میشکا سیلانی: اول اینکه آمادگی جسمانی داشته باشند و بعد همراه گروه باشند با گروه همکاری داشته باشند و تکروی نکنند و در ضمن ریسک پذیری بالایی داشته باشند.

آقای رضایی شما نیروهایی را که جذب می‌کنید با چه معیاری انتخاب می‌کنید؟

کیوان رضایی: من اول آمادگی جسمانی، اخلاق، ریسک‌پذیری، نترس بودن و حتی بترس بودن را هم می‌سنجم. هرکسی خصوصیات خاص خودش را دارد. ممکن است کسی برای هنرجو بودن به من مراجعه می‌کند که یاغی است و به نظر من به این فرد نمی‌شود زیاد کار داد چون بدون فکر جلو می‌رود و نه ‌نها به خودش بلکه به گروه ضربه می‌زند. این فرد فقط فکر اجرای کار است ولی کار ما به فکر کردن و اصولی پیش رفتن نیاز دارد. من این فرد را با خودم سر صحنه می‌برم که ببیند و یاد بگیرد و اصول را بشناسد و با تیم یکی شود تا زمانی که خودش را با تیم و اصول تیم وفق ندهد از او استفاده نمی‌کنم. پس باید افراد را بشناسیم. باید تیم را مدیریت کرد چون با افراد و شخصیت‌های مختلفی مواجه هستیم.

محسن باقری ابیانه

کارشناس روان‌شناسی 11 سال سابقه فعالیت در نشریات اجتماعی و روان‌شناسی کشور

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا