ده باور اشتباه درباره عشق کدامند؟
سه پژوهشگر مطرح، درباره این توضیح میدهند که چگونه باور اشتباه درباره عشق میتواند باعث شوند تنها بمانید.
با ویکی روان همراه باشید.
فهرست موضوعات بررسی شده
آشنایی با ده باور اشتباه درباره عشق
یک سری چیزها محبوب من است: رنگ آبی، توتفرنگی و عشق. اما «عشق» واقعاً چیست؟
خُب، پاسخ این سوال بستگی به این دارد که چه کسی آن را میپرسد.
بیشتر ما وقتی عشق را احساس میکنیم کاملاً مطمئن هستیم که میدانیم عشق چیست.
با این حال، هیجان (یک وضعیت ذهنی خاص) بسیار پیچیدهتر و متنوعتر از آن است که هر یک از ما (حتی کارشناسان) بتوانیم بطور کامل آن را توصیف کنیم.
آنچه که تجربه میکنید، بستگی به این دارد که کدام قسمت فیل را لمس میکنید (به داستان “فیل و مردان نابینا” اشاره دارد).
خیلی از ماها به اشتباه خود را معتاد به عشق میدانیم در صورتی که حتی نمیدانیم اعتیاد به عشق چیست؟
کتابهای آگاهی بخش زیادی درباره عشق توسط فلاسفه، روانشناسان در علم روانشناسیو حتی ریاضیدانان نوشته شده است.
من توانسته ام از سه کتابی که به تازگی منتشر شده است ۱۰ باور اشتباه درباره عشق ارائه دهم و بحث کردهام چرا این باورها از نظر این نویسندگان حقیقت ندارند.
عشق واقعی یا فرضهای غلط؟
۱- عشق یک هیجان غیرمنطقی است که یا آن را داریم یا نداریم
بر اساس نظر بریت بروگارد (فیلسوف و نویسنده کتاب «عشق رُمانتیک: حقایقی ساده درباره هیجانی پیچیده»)، اینگونه نیست.
در واقع، عشق درجاتی دارد: شما ممکن است “کمی” عاشق باشید، “زیاد” عاشق باشید یا “اصلاً” عاشق نباشید.
احساسات شما گاهی کاملاً منطقی و گاهی شدیداً غیرمنطقی هستند.
۲- وقتی عاشق کسی میشوید، نمیتوانید از فکر معشوق بیرون بیایید
اینگونه نیست. هیجانات دستخوش نوعی کنترل منطقی هستند.
مسلماً شما میتوانید از استراتژیهایی استفاده کنید تا از عشق کسی که زمانی به اشتباه عاشقش بودهاید، بیرون آیید.
این را بروگارد میگوید، کسی که کتابش ترکیب دلپذیری از نظرات شخصی شدید، سرگذشتهای مفصل، و واقعیات معتبر آکادمیک است.
۳- عاشق شدن یک حالت فیزیولوژیکی منحصر به فرد است.
باز هم باور اشتباه درباره عشق.حقیقتاً اینگونه نیست.
این را بروگارد میگوید. به لحاظ فیزیولوژیکی، عشق مشابه واکنش شما در زمانی است که احساس خطر کرده و فوران کورتیزول یا سایر هورمونها را تجربه میکنیم، مکانیسمی که شما را آماده میکند تا بجنگید یا بگریزید.
در اینجا، به واسطه اسرارآمیز بودن یک همسر احتمالی جدید و همچنین جاذبه جنسی، آمیگدالای شما بیش فعال میشود [آمیگدالا بخش ثبت احساسات مغز است که اغلب ناهوشیار است].
انتقال دهنده های عصبی، به غدد آدرنال علامت میدهند که یک اتفاق هیجان انگیز، هولناک و رمزآلود در حال رخ دادن است.
بدین ترتیب، شما عشق را در مغزتان احساس میکنید و عملاً کارهایی انجام میدهید که دقیقاً شبیه حالتی است که تحت تأثیر کوکائین هستید.
۴- درد عاطفی ناشی از شکست عشقی بالاتر از هر دردی است.
حقیقت ندارد.
بروگارد با استفاده از مطالعاتی که در این زمینه انجام شده نورونهایی را کشف کرده است که وقتی شخص هر درد فیزیکی یا روانی را تجربه میکند، نورونهای یکسانی فعال میشوند.
همسرگزینی در ما انسانها واقعاً چگونه صورت میگیرد؟
۵- برخورد با فرد “درست” مانند انداختن تاس یک کار تصادفی است.
این یک باور اشتباه درباره عشق است.
این را هانا فرای (ریاضیدان و استاد علوم پیچیده و نویسنده کتاب «ریاضیات عشق: الگوها، مدارک و جستجو برای یک فرمول نهایی») بیان میکند.
هانا فرای تاکتیکی را برای افزایش احتمال برخورد با فرد درست پیشنهاد میکند:
کمتر سختگیری کنید
به جای اینکه اصرار داشته باشید که فقط جذب درصد کوچکی از افرادی که با آنها ملاقات میکنید شوید، و به جای آنکه تمایل به بیرون رفتن با اکثر افراد نداشته باشید (با این قید که طرف مقابل حتماً باید سن خاص یا تحصیلات خاصی داشته باشد)
اگر درصد کسانی که مایلید با آنها ارتباط برقرار کنید را بالا ببرید، شانس برخورد با فرد “درست” افزایش خواهد یافت.
همچنین، اصرار نداشته باشید که طرف مقابل تکتک ویژگیهای شخصیتی ایدهآلتان را داشته باشد.
بسیاری زوجهای خوشبخت عنوان کرده اند که هرگز تصورش را نمیکردند که با کسی همچون همسر دلبندشان تا این حد از زندگی لذت ببرند هرچند او کسی است که حشرات کوچک را میکشد، یا از موسیقی جاز متنفر است.
۶- همیشه کسی در دنیای بیرون وجود دارد که مناسبتر از همسر کنونی ماست.
ضرورتاً اینگونه نیست.
فرای میگوید این باور شبیه پیروی محض از نظریه ریاضی “توقف بهینه” میباشد.
در ابتدا، شما طول دوره آشناییتان را محاسبه میکنید.
۳۷ درصد اول از کسانی که با آنها بیرون میروید را رد میکنید و سپس به کسی که بعداً میآید میچسبید، کسی که احتمالاً برای شما مناسبتر از همه کسانی است که تاکنون رد کرده اید
البته، فرای به نحوی طعنهآمیز اینگونه توضیح میدهد که این فرمول خطا دارد.
او به طرزی عمیق و با ذکاوتی خاص این خطاها را بررسی میکند و به خواننده کمک میکند تا بین خطرات مربوط به زود انتخاب کردن یا خطرات مربوط به بیش از حد سختگیر بودن انتخاب کند.
علم چه توضیحی در این باره دارد؟
۷- در میان گذاشتن آنچه که در طرف مقابل از آن بیزارید به صورت نوبتی یک روش درمانی معتبر است.
یک باور اشتباه درباره عشق همین است اما اصلاً اینگونه نیست.
این را «جان گاتمن» میگوید، روانشناس و پژوهشگر روابط که ۴۰ سال است در این زمینه پژوهش انجام میدهد.
او این مطلب را در کتاب «ریاضی عشق: علم جدید عشق ورزیدن»مینویسد.
در واقع، ابراز خشم، تخلیه هیجانات منفی را بدنبال نخواهد داشت.
وقتی منفیترین افکارتان را آزادانه ابراز میکنید، تنها اتفاقی که میافتد این است که خشمگین تر میشوید.
۸- برای دریافت عشق باید به همان اندازه عشق بورزید.
در واقع، تفکر «این به جای آن» مشخصه بارز روابطی است که در حال از پاشیدن است.
این را گاتمن میگوید.
در بهترین روابط مستحکم و صمیمی، هر یک از همسران از سهم خود میبخشد بدون اینکه در عوض انتظار چیزی داشته باشد.
۹- عشق غیر قابل پیشبینی است.
باور نکنید. این را گاتمن میگوید.
با تکرار مطالعات متعدد نشان داده شده است که عشق کاملاً قابل پیشبینی است.
گاتمن در آزمایشگاه عشق خودش توانسته است طلاق در عرض ۶ سال را با دقت بالای ۹۰ درصد پیشبینی کند
عمده این قابلیت پیشبینی مبتنی بر این است که زوجها چگونه با تعارض کنار میآیند.
و اینکه وقتی درباره اختلافاتشان گفتگو میکنند، چند درصد اظهارنظرات مثبت و چند درصد اظهارنظرات منفی میکنند.
۱۰- زوجها به ناچار پس از مدتی رابطه جنسی را کم میکنند.
گاتمن این باور اشتباه رایج را به زیبایی رد میکند. او مینویسد:
«با استفاده از منطق نظریه بازی من ثابت کرده ام که زوجها زمانی از رابطه جنسی کمتر استقبال میکنند که نه گفتن به درخواست سکس همسر، پیامدهای منفی داشته باشد.
مادامی که هزینه گفتن “نه” به درخواست همسر برای عشق بازی کردن مثبت باشد (و نه صفر یا زیر صفر)، من نشان داده ام که زوج روابط جنسی زیادی خواهند داشت.»
باور اشتباه درباره عشق میتواند به رابطه ما به شریکمان و یا دیدمان در مورد کلیت عشق لطمه وارد کند.
با مطالعه و تحقیق میتوان به اصلاح دید و بازنگری در این مورد رسید تا تجربه ای خوب از عشق داشته باشیم.