دین و فلسفه

داستان حضرت یوسف (بخش یازدهم)

از آنجا که خداوند حامی ‌نیکان و پاکان است، اجازه نمی‌دهد، این جوان پارسای مجاهد با نفس، در شعله‌های تهمت بسوزد، لذا قرآن می‌گوید: «در این هنگام شاهدی از خاندان آن زن گواهی داد، که برای پیدا کردن مجرم اصلی، از این دلیل روشن استفاده کنید؛ اگر پیراهن یوسف از پیش رو پاره شده باشد، آن زن راست می‌گوید او دروغگو است و اگر پیراهنش از پشت پاره شده است آن زن دروغ می‌گوید و یوسف راستگو است». چه دلیلی از این زنده‌تر، چراکه اگر تقاضا از طرف همسر عزیز بود، او به پشت سر یوسف دویده است و یوسف در حال فرار بوده که پیراهنش را چسبیده و مسلما پیراهن از پشت سر پاره می‌شود و اگر یوسف، به همسر عزیز هجوم برده و او فرار کرده یا رو در رو به دفاع از خویش برخاسته، مسلما پیراهن او از جلو پاره خواهد شد. چه جالب است که این مساله ساده پاره شدن پیراهن، مسیر زندگی بی‌گناهی را تغییر دهد و همین امر کوچک سندی بر پاکی او و دلیلی بر رسوایی مجرمی‌ گردد! عزیز مصر این داوری را که بسیار حساب شده بود پسندید و در پیراهن یوسف خیره شد و هنگامی‌ که دید پیراهنش از پشت پاره شده (مخصوصا با توجه به این معنی که تا آن روز دروغی از یوسف، نشنیده بود) رو به همسرش کرد و گفت: «این کار از مکر و فریب شما زنان است که مکر شما زنان عظیم است». در این هنگام عزیز مصر از ترس اینکه، این ماجرای اسف انگیز برملا نشود و آبروی او در سرزمین مصر، بر باد نرود، صلاح این دید که سر و ته قضیه را بهم آورده و بر آن سرپوش نهد. رو به یوسف کرد وگفت: «یوسف از این موضوع صرف نظر کن و دیگر چیزی مگو». سپس رو به همسرش کرد وگفت: «تو هم از گناه خود استغفار کن که از خطاکاران بودی.»

با ویکی روان همراه باشید.

شاهد که بود؟

این که شهادت دهنده چه کسی بود که پرونده یوسف و همسر عزیز مصر را به این زودی جمع و جور و مختومه ساخت و بیگناه را از گنهکار آشکار نمود روایات متعددی است…

ادامه دارد…

نیلوفر صدری

ارشد روانشناسی وتربیتی دکتری تعلیم وتربیت عضو تیم تحریریه ویکی روان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا